هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایلهایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کردهاند حذف کنند.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly. You should upgrade or use an alternative browser.
معرفی۲۵ فیلم تماشایی که از بزرگترین رویدادهای تاریخ الهام گرفتهاند
اینک آخرالزمان دومین و آخرین همکاری فرانسیس فورد کوپولا و مارلون براندو پس از فیلم موفق و تاریخساز پدرخوانده است و نتیجه به اندازهای جذاب و تماشایی از آب درآمد که به یکی از بهترین فیلمهای جنگی تاریخ سینما تبدیل شد.
اینک آخرالزمان روایت گر ماجرایی تخیلی در بستر یکی از رویدادهای مهم تاریخی یعنی جنگ ویتنام است. این فیلم با سرمایهی شخصی کوپولا ساخته شد و گفته میشود علیرغم سنگاندازیهای شدید ارتش آمریکا با پولی که از ساخت پدرخوانده ۱ و۲ به دست آورده بود، اینک آخرالزمان را به پایان رساند.
والتر کورتز (مارلون براندو) سرهنگ نیروهای ویژهی آمریکا در گیرودار جنگ ویتنام عقل خود را ازدستداده و با افرادش که او را مثل خدا پرستش میکنند، در جنگلهای کامبوج پناه گرفته.سروان ویلارد (مارتین شین) از سوی ارتش مامور میشود کورتز را پیدا کند و به سزای اعمالش برساند.
اینک آخرالزمان بر خلاف بسیاری از فیلمهای این ژانر که در بطن جنگ اتفاق میافتند، به عواقب جنگ و آسیبهای روانی که سربازان با آن دست و پنجه نرم میکند میپردازد. به دلیل همین نگاه منحصر به فرد و تلخ، نظرات مثبت منتقدان را به همراه داشت و در کن و گلدن گلوب درخشید اما علیرغم ۸ نامزدی اسکار تنها ۲ جایزهی فرعی را کسب کرد.
جالب است بدانید فیلمنامهی اینک آخرالزمان ابتدا به جورج لوکاس پیشنهاد شد اما او سراغ ساخت جنگ ستارگان رفت و کوپولا هدایت فیلم را به دست گرفت.
کمدی سیاه ماندگار استنلی کوبریک با نام کامل « Dr. Strangelove or: How I Learned to Stop Worrying and Love the Bomb» (دکتر استرنجلاو یا: چگونه یاد گرفتم دست از هراس بردارم و به بمب عشق بورزم) وقایع جنگ سرد و کشمکشهای آمریکا و شوروی به عنوان یکی از رویدادهای مهم تاریخی را دستمایهی طنزی تلخ و تامل برانگیزی قرار داده است.
ماجرا دربارهی جک ریپر ژنرال دیوانه و روانپریش یک پایگاه هوایی در آمریکا است که برای پیشدستی در جنگ بمبافکنی مجهز به سلاحهای هستهای را به سمت شوروی میفرستد. رئیس جمهور آمریکا بعد از اطلاع از این موضوع اتاق فکری تشکیل میدهد تا از فاجعهای که این بمبافکن در آیندهی نزدیک به بار خواهد آورد، جلوگیری کند.
دکتر استرنجلاو در بحبوحهی زورآزمایی آمریکا و شوروی در دوران جنگ سرد ساخته و با تاکید به بیفکری و قدرتنمایی بیدلیل کشورها، به مذاق سیاستمداران خوش نیامد و با سانسورهای زیادی مواجه شد. با این حال هنوز هم با گذشت سالها یکی از بهترین فیلمها دربارهی جنگ سرد است و بسیاری از سکانسها و دیالوگهایش در تاریخ سینما ماندگار شد.
جالب است بدانید پیتر سلرز ایفاگر ۳ نقش متفاوت است و به دلیل عملکرد خیرهکنندهاش نامزد بهترین بازیگر نقش اول مرد در اسکار و گلدن گلوب شد.
در پایان ذکر این نکته خالی از لطف نیست که یکی از مشهورترین نمونههای سندروم دست بیقرار (که احتمالا به خاطر سریال پایتخت با آن آشنایی دارید) متعلق به این فیلم است؛ به همین دلیل این بیماری در سراسر دنیا به نام سندروم دکتر استرنجلاو هم شناخته میشود.
حماسهی تماشایی ریدلی اسکات با گذشت بیش از ۲۰ سال هنوز هم به اندازهی روز اول تماشایی و تاثیرگذار است. راسل کرو با ایفای نقش ماکسیموس برای همیشه در تاریخ سینما ماندگار شد و جایزهی اسکار را هم دریافت کرد. گلادیاتور به صورت کلی یک داستان تخیلی است که در بستری از واقعیت به وقوع میپیوندد و تاثیر شگفتانگیزی در آشنایی طیف وسیعی از مردم با روم باستان و با نبرد گلادیاتورها داشت.
داستان دربارهی یک ژنرال رومی به نام ماکسیموس (راسل کرو) است که پس از غلبه به بربرها از سوی امپراتور مارکوس آئورلیوس برای در دست گرفتن زمام امور انتخاب میشود اما این ماجرا به مذاق کومودوس (واکین فینیکس) پسر مکار و حسود امپراتور خوش نمیآید و برای تصاحب قدرت نبرد خونینی را آغاز میکند.
جالب است بدانید به جز بستر روایی داستان، بعضی از شخصیتها هم تا اندازهای به واقعیت نزدیک هستند و سندیت تاریخی دارند. مثلا در روم باستان خواهر و برادری به نامهای کومودوس و لوسیلا وجود داشتند که برای تصاحب قدرت در نزاع مداوم بودند. حتی یک بار لوسیا تصمیم گرفت کومودوس را از بین ببرد و امپراتور روم شود اما با شکست مواجه شد و در اواخر عمر با یکدیگر به صلح رسیدند.
یا مارکوس آئورلیوس در واقعیت هم امپراتور روم بود اما به مرگ طبیعی از دنیا رفت و مثل فیلم به دست پسرش کشته نشد. با این همه، شخصیت ماکسیموس فقط از گلادیاتورهای رومی الهام گرفته شده و سراسر تخیل نویسنده است.
گلادیاتور با نظرات به شدت مثبت منتقدان مواجه شد و بازیهای راسل کرو و واکین فینیکس به شدت مورد ستایش قرار گرفت. فیلم در مجموع نامزد ۱۲ اسکار شد و ۵ جایزه را کسب کرد که از جملهی آنها میتوان به بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین فیلم و بهترین طراحی لباس اشاره کرد.
گلادیاتور به اندازهای در خاطرهها ماندگار شد که در طول این بیست سال بارها و بارها شایعاتی دربارهی ساخت قسمت دومش به گوش رسیده. در جدیدترین مورد، گفته شده کریس همسورث نقش پسر ماکسیموس را بازی خواهد کرد و در حال رایزنی با راسل کرو است!
همیلتون یکی از متفاوتترین و البته پر سر و صداترین فیلمها ۲۰۲۰ بود که در دوران همهگیری کرونا با نظرات به شدت مثبت منتقدان و مخاطبان رو به رو شد. همیلتون در اصل یک تئاتر موزیکال به نویسندگی لین-منوئل میرندا است که برای اولین بار روی صحنهی تئاتر عمومی نیویورک رفت و بعد به برادوی راه پیدا کرد. در سالهای بعد این تئاتر بینظیر به صورت کاملا حرفهای فیلمبرداری و نهایتا در ۳ ژوئن ۲۰۲۰ از دیزنی پلاس پخش شد.
همیلتون همانطور که از نام آن پیدا است بخشی از زندگی شخصی و سیاسی و مرگ تراژیک الکساندر همیلتون از پدران بنیانگذار ایالاتمتحده آمریکا را به تصویر میکشد. پدران بنیانگذار، سیزده مستعمرهی بریتانیای کبیر را با هم متحد و آمریکای امروزی را تشکیل دادند.از جملهی آنها میتوان به جان آدامز، جرج واشنگتن و بنجامین فرانکلین اشاره کرد.
تئاتر همیلتون در مجموع نامزد ۱۷ جایزهی تونی شد و فیلم هم با کسب دو نامزدی گلدن گلوب در بخش بهترین فیلم کمدی یا موزیکال و بهترین بازیگر کمدی یا موزیکال در نوع خود منحصر به فرد و تاریخساز عمل کرد.
و باز هم یک شاهکار دیگر از استیون اسپیلبرگ که روایتگر بخشی از وقایع روز دی (D-Day) یا نبرد نرماندی است. در این نبرد نیروهای متفقین در کرانهی ساحل نرماندی پیاده شدند تا فرانسهی اشغالی را از دست آلمان نازی نجات دهند. نرماندی بزرگترین عملیات آبی- خاکی تاریخ است و تلفات سنگینی هم به جا گذاشت اما در نهایت با شکست آلمان همراه بود.
پس از اینکه سه برادر از خانوادهای به نام رایان در نبرد نرماندی کشته میشوند، کاپیتان جان اچ. میلر (تام هنکس) از سوی فرمانده ی کل ارتش مامور میشود تا به همراه هفت نفر دیگر، فرزند چهارم خانوادهی رایان را پیدا کرده و به خانه بفرستند.
سکانسهای نجات سرباز رایان در میان فیلمهای جنگی که در این سالها ساخته شده منحصر به فرد و نفسگیر است؛ به طوری که بدون دیالوگهای احساسی اضافی، خودتان را در میانهی میدان نبرد تصور میکنید، همراه سربازان میجنگید، خسته و زخمی میشوید، میترسید و دوباره روی پاهایتان میایستید.
فیلم در مجموع نامزد ۱۱ اسکار شد و ۵ جایزه از جمله بهترین کارگردانی و بهترین فیلمبرداری را از آن خود کرد. اگر به فیلمهای جنگی علاقهمندید تماشای این شاهکار که از یکی از رویدادهای مهم تاریخی الهام گرفته شده را به هیچ عنوان از دست ندهید.
فهرست شیندلر در خلال جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد و روایت تاثیرگذاری از زندگی سخت یهودیان در اردوگاههای کار اجباری نازیها و واقعهی هولوکاست است. این فیلم از زندگی واقعی یک صنعتگر آلمانی به نام اسکار شیندلر الهام گرفته شده. او یهودیان را در کارخانهی تولید مهمات برای ارتش آلمان استخدام میکرد و آنها را از سرنوشت شومی که به سوزانده شدن در کورههای انسان سوزی ختم میشد، نجات میداد. شیندلر در طول جنگ جهانی دوم با رشوه دادن به افسران رده بالای نازی، جان بیش از ۱۰۰۰ یهودی را نجات داد.
استیون اسپیلبرگ فهرست شیندلر را به صورت سیاه و سفید فیلمبرداری کرده و همین موضوع از آن شبه مستندی درجه یک ساخته است. شخصیت اسکار شیندلر علیرغم تاثیر مثبت و جایگاه ویژهاش در تاریخ ، وجوه شخصیتی جالبی دارد؛ مثل اعتیاد به الکل و قم*ار. اسپیلبرگ با پرداختن به این وجوه به جای ساختن قدیس، شخصیتی به شدت انسانی و همدلی برانگیز خلق کرده است.
فهرست شیندلر یکی از تاثیرگذارترین آثاری است که دربارهی واقعهی هولوکاست ساخته شده و نظرات به شدت مثبت منتقدان را به همراه داشت. فیلم نامزد ۱۲ اسکار شد و ۷ جایزه را هم از آن خود کرد که از جملهی آنها میتوان به بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین موسیقی و بهترین فیلمنامهی اقتباسی اشاره کرد. همچنین در گیشه هم با اقبال خوبی رو به رو شد و در مجموع ۳۲۲ میلیون دلار فروخت، این در حالی است که هزینهی تولید فیلم تنها ۲۲ میلیون دلار بود.
در پایان کملطفی است اگر از موسیقی متن بینظیر فهرست شیندلر ساختهی موسیقیدان و آهنگساز برجسته، جان ویلیامز یاد نکنیم. قطعات تاثیرگذار فهرست شیندلر از ماندگارترین موسیقیهای فیلم دنیا هستند.