جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

ادبیات فارسی ۴ حکایت از کلیله و دمنه

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات کهن توسط شاهدخت با نام ۴ حکایت از کلیله و دمنه ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 350 بازدید, 19 پاسخ و 3 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات کهن
نام موضوع ۴ حکایت از کلیله و دمنه
نویسنده موضوع شاهدخت
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط شاهدخت
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
مدیر ارشد
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,912
39,364
مدال‌ها
25
مار به جوجه گنجشک، نزدیک شد. گنجشک مادر، سر و صدا کرد و با نزدیک شدن به مار، او را نوک زد، اما مار بدجنس به کارش ادامه داد و پس از بلعیدن جوجه روی همان لانه خوابید.
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
مدیر ارشد
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,912
39,364
مدال‌ها
25
گنجشک پدر، پس از گذشت مدت کمی رسید. گنجشک مادر، قضیه را با گریه تعریف کرد. گنجشک پدر هم ناراحت شد اما دیگر نمی شد برای جوجه ی از دست رفته کاری کرد.
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
مدیر ارشد
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,912
39,364
مدال‌ها
25
دو گنجشک تصمیم گرفتد تا از مار، انتقام جوجه ی خود را بگیرند. ناگهان گنجشک پدر تصمیم گرفت که یک تکه چوب نیم سوز را از اجاق خانه بردارد. پس آنرا به نوک گرفت و سریع پرید و داخل لانه انداخت.
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
مدیر ارشد
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,912
39,364
مدال‌ها
25
دود غلیظی در اثر افتادن چوب نیم سوز روی چوب های خشک لانه بلند شد. بعضی از افراد، این کار عجیب گنجشک را در خانه دیدند. آنها برای پیشگیری از آتش سوزی خانه به دنبال نردبان گذاشتند تا آتش را خاموش کنند
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
مدیر ارشد
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,912
39,364
مدال‌ها
25
درست در زمان فرار کردن مار از لانه، آنها مار را دیدند. یکی از افراد، ضربه محکمی را با استفاده از چوب دستش به سر مار زد و آن را کشت. دو گنجشک، پس از گرفتن انتقام جوجه خود، پرواز کردند تا بروند و لانه جدیدی را بسازند
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
مدیر ارشد
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,912
39,364
مدال‌ها
25
- حکایت تصمیم عجولانه از کتاب کلیله و دمنه:
در زمان های قدیم، یک مرد و یک زن در کشور هند زندگی می کردند که فرزند دار نمیشدند. از این رو مرد به فکر افتاد. او صبح به بازار رفت و میمونی را خرید تا شادی را از این طریق بر خانه حکمفرما کند. زن و مرد مثل بچه ی خود به میمون علاقه پیدا کردند. مرد و زن، پس از گذشت مدتی طولانی یک فرزند به دنیا آوردند و شادی آن ها بیشتر شد
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
مدیر ارشد
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,912
39,364
مدال‌ها
25
زن، روزی به روستا رفت تا میوه بخرد. قبل از بیرون رفتنش به مرد گفت که هیچ وقت بچه را با میمون تنها نگذارد؛ سپس به سمت روستا رفت. مرد مدتی از بچه و میمون مواظبت کرد تا این که حوصله اش سر رفت برای همین از خانه بیرون رفت تا قدم بزند
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
مدیر ارشد
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,912
39,364
مدال‌ها
25
در راه، دوستانش را دید و با آن ها گرم صحبت شد برای همین وقتی که به خانه برگشته بود خیلی دیر شده بود. زن، پس از گذشت چند ساعت با یک سبد میوه وارد خانه شد وقتی که آمد میمون در حالیکه غرق در خون بود، نزدیک زن شد. زن با دیدنش فریاد زد
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
مدیر ارشد
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,912
39,364
مدال‌ها
25
زن با انداختن سبد میوه بر روی سر میمون به طرف اتاق بچه دوید و دید که بچه در تختش به راحتی خوابیده است بدون این که زخمی شده باشد. زن، حیرت زده شده بود که ناگهان بدن مار بی جانی را دید که شکمش پاره شده بود. زن، پس از متوجه شدن علت خونی بودن بدن میمون، خود را به طرف در ورودی خانه رساند و میمون را دید که روی زمین، بیجان افتاده بود
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
مدیر ارشد
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,912
39,364
مدال‌ها
25
میمون بخاطر ضربه ی وارد شده به سرش مرده بود زن بخاطر اقدام عجولانه اش ناراحت شد؛ سپس خم شد و با چشمانی اشک آلود به میمون مرده نگاه کرد.
 
بالا پایین