پاکت‌نامه ◇نامه‌ای به او که نمی‌دانم کیست اثر F_PARDIS کاربر انجمن رمان بوک◇

[PardisHP]

عنوان اثر: نامه‌ای به او که نمی‌دانم کیست!
نویسنده: F_PARDIS
ژانر: عاشقانه تراژدی
*مقدمه*
در این غروب،
در این سرمای زمستانی
هوا ابریست.
باران نمی‌بارد اما،
پس چرا گونه‌هایم خیس است؟!
چرا دست‌هایم می‌لرزد؟!
جوهر قلم برروی کاغذ پخش می‌شود،
یک غم به غم‌هایم اضافه می‌شود،
و کاغذ آغشته به جوهر مچاله... .
​

 

[ILLUSION]

عرض ادب و احترام خدمت نویسندگان گرامی
رمان‌بوک.
با تشکر برای انتخاب "رمان‌بوک" برای انتشار
آثار ارزشمندتان.

لطفاً پیش‌از نگاشتن، تاپیک زیر را به خوبی مطالعه کنید:
[قوانین ساب پاکت‌نامه]

پس از گذاشتن ۱۵ پارت از اثرتان، می‌توانید برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دفترخاطرات و پاکت‌نامه]

همچنین پس از گذاشتن ۱۵ پارت از اثرتان، می‌توانید برای آن درخواست تگ دهید:
[تاپیک درخواست تگ پاکت‌نامه و دفترخاطرات]

بعد از قرار دادن حداقل ۲۰ پارت، می‌توانید در تاپیک زیر، اعلام پایان کنید:
[تاپیک اعلام پایان دفترخاطرات و پاکت‌نامه]

با آرزوی موفقیت روزافزون
[تیم مدیریت تالار ادبیات]​

 

[PardisHP]

می‌نویسم برای کسی که نمی‌دانم کیست!
می‌نویسم برای هرکَس که بخواند،
زیرا دیگر تحمل نگه داشتن
این افکار در ذهنم را ندارم!
سردرد دارد مرا می‌کشد... .
باید بنویسم از رنج‌ها از غم‌ها
و از شادی‌هایی که هرچند کم،
اما زندگی را طور دیگری نشان می‌دهند.
***
آسمان این روزها همیشه ابری‌ست!
دل آدم خودش همیشه دلگیر است،
چه برسد به این هوای سرد ابری
که دیگر جانی برای لبخند
در وجود انسان نمی‌گذارد... .
حالم منم این‌گونه است!
هوای گریه دارم... .
دلم تنگ است، برای که؟!
نمی‌دانم!
یک احساس غم ذره ذره وجودم را می‌خورد.
دارم در این احساسات عجیب و غریبم
که این روزها به اندازه‌ی دریایی گشته
غرق می‌شوم... .
مقصد و اهدافم برایم مانند سرابی شده!
هرچقدر جلو می‌روم دورتر می‌شود... .
بازهم می‌روم جلو، می‌دوم!
و اما نمی‌رسم... .
خواستن‌ها و نتوانستن‌ها،
مشکلات و غم‌ها.
همه و همه دست در دست هم
مانند رفیقان چند صد‌ساله
در پی عذاب این روح می‌گردند،
کجای راه را اشتباه رفتم؟
که حال باید به آن دوراهی بازگردم... .

«یک جای کار می‌لنگد!»​

 

[DLNZ]

«نویسنده تایپ این اثر را موکول کرده»
تاپیک تا اطلاع ثانوی بسته خواهد بود.
[کادر مدیریت بخش ادبیات]​