جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

پاکت‌نامه ◇نامه‌هایی به طلوع کننده غروب قلبم اثر فاطمه خسروی کاربر انجمن رمان بوک◇

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته پاکت‌نامه توسط DLNZ با نام ◇نامه‌هایی به طلوع کننده غروب قلبم اثر فاطمه خسروی کاربر انجمن رمان بوک◇ ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 382 بازدید, 4 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته پاکت‌نامه
نام موضوع ◇نامه‌هایی به طلوع کننده غروب قلبم اثر فاطمه خسروی کاربر انجمن رمان بوک◇
نویسنده موضوع DLNZ
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DLNZ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

- FATEMH-

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jun
4
6
مدال‌ها
1
نام نویسنده: فاطمه خسروی
نام پاکت نامه : طلوع کننده غروب قلبم
ژانر: عاشقانه
خلاصه کلی: اضافه خواهد شد!
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: سرین
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢مدیر ارشد بخش ادبیات🝢
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر تالار موسیقی
ناظر ادبیات
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
May
3,435
12,851
مدال‌ها
17
Negar_۲۰۲۱۱۲۱۹_۱۲۴۱۳۹.png
عرض ادب و احترام خدمت نویسندگان گرامی
رمان‌بوک.
با تشکر برای انتخاب "رمان‌بوک" برای انتشار
آثار ارزشمندتان.

لطفاً پیش‌از نگاشتن، تاپیک زیر را به خوبی مطالعه کنید:
[قوانین ساب پاکت‌نامه]

پس از گذاشتن ۱۵ پارت از اثرتان، می‌توانید برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دفترخاطرات و پاکت‌نامه]

همچنین پس از گذاشتن ۱۵ پارت از اثرتان، می‌توانید برای آن درخواست تگ دهید:
[تاپیک درخواست تگ پاکت‌نامه و دفترخاطرات]

بعد از قرار دادن حداقل ۲۰ پارت، می‌توانید در تاپیک زیر، اعلام پایان کنید:
[تاپیک اعلام پایان دفترخاطرات و پاکت‌نامه]

با آرزوی موفقیت روزافزون
[تیم مدیریت تالار ادبیات]
 

- FATEMH-

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jun
4
6
مدال‌ها
1
نامه‌یِ اول:

ای دلیلِ بقایِ حیات رویاهایِ بی‌انتهای من، به تو سلام می‌گویم.
امشب هم مانند شب‌های دیگر، زیر نورِ ماه، خواستم از تو بنویسم، ولی قلم همراهی نکرد و یا مغز ژولیده‌ام قصد همسفری نداشت؛ ولی هر چه که بود، قلبِ تپینده‌ی دورن سی*ن*ه‌ام، دستور نوشتن را صادر کرد. این‌بار باید قلم را می‌رقصاندم، به قصد نوشتن، برایِ تو.
زیبارویِ منِ خسته، شنیده بودم اندکی ناخوشی در جان‌تان نفوذ کرده و این خبر سخت قلبِ بی‌قرارم را اندیشناک نموده. باشد که خبری از احوال خوش‌تان به دستم رسانید.
امروز که از شهر احساس گذر می‌کردم، تغییرِ فصل آنجا اندیشه‌ام را در برگرفت؛ به قدری افزایشِ درجه داشت که سرمایش به وجودم چنگ می‌زد.
آوخ که زود تابستانِ گرمش، زمستان شد.
پیر مرشدِ آن شهر مرا به صرفِ اندکی سخن و اندرز، میهمان کرد.
نخست از حالِ آشفته‌ام پرسید و خواست، از حزنِ لانه کرده در جانم بکاهم؛ چرا که بساط پهن نموده و از چشمانم اندوه درونم هویدا است.
چندی بعد با فنجانی از پندِگران‌مایه‌اش، از من پذیرایی نمود.
می‌گفت
- قلبت سَرایِ احساساتِ جانت است. نگذار چون انفرادیِ زندان، تنها و خالی باشد، که آن‌گاه عنکبوت‌ها تارهایشان را بساط می‌کنند و نه مهمان‌سرا که هرکه از راه رسد، در آن فوادِ تپنده‌ات، جای دهی!
دل‌آرامم! حتی در نبودِ تو، من خیالِ‌آغوشت را هزاران بار در ذهنِ ژولیده‌ام بافتم و تن نمودم؛ پس نه عنکبوت‌ها تارهایشان را می‌بافند و نه جهانی دیگر در قلبِ من جای خواهد گرفت.
این را برایِ تو می‌گویم، مراقبِ قلبت باش؛ نگذار بیهودِ در سی*ن*ه‌ات بی‌قراری کند و اجازه نده، خاطرخواهیِ ناسره در آن قلبِ کوچکِ وسیعت، صورت‌گیرد. یحتمل در انزوایِ خاطراتت، یادی از منِ کوچک داری، پس گَرده این خیال را بگیر؛ که مبادا خاکسترِ فراموشی صورتِ این خیال را بپوشاند.
آرامِ‌جانم! جایِ‌خالیت در عدسیِ چشمانم، حالم را چو انسانی کرده که در مهامه و فیافی گرفتار و افتان و خیزان در حرکت است! خواهانم از شما، که در یادتانِ یادی از مجنونِ مهجور افتاده از لیلی خویش، بگیرین.
حرفم را با شعری در پیشکش نگاه‌تان، به پایان می‌رسانم:
( در دیارِ عاشقان، چَشم‌ها گریانی است
تا بوده همین بوده، این رسم دلدادگی است. )
 

- FATEMH-

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jun
4
6
مدال‌ها
1
نامه‌ی دوم:

به قاصد سپردم، به قاصدک بگفتم، تا رسانند به دستت نامه‌ای ز حالِ من؛ پس سلام یارِ من!
قسم به ساعتِ 3:51 بامداد که من را در خیالِ تو رها کرد؛ گویی رویایِ تو برایم خوش‌تر از خوابِ شیرین است.
احوالتان روال است؟ راستی نامه‌تان به دستم رسید و مرا با خط به خط و حرف به حرف در یاد تو گنجاند و عشقی را به وسعت وسیع، برایم آشکار کرد.
جان و جهانِ من، در مکتوبی که نگاشته بودین، بعداز جمله‌ی ( حالِ من گر خراب هم باشد، با احوال پرسیِ شما دیگر کسالتی در جانم نمی‌ماند. ) لبخندِ زیبایی بر رویِ صورتم نقش بست و تا ساعت‌ها با به‌یادآوریش این نقاشی زیبا میهمان چهره‌ام بود.
امروز سری به جنابِ منطق زدم؛ از صحبت‌هایش دریافتم که هنوز هم قصد متحد و یکدل شدن با قلبِ عاشق را ندارد؛ گویی در قابوس نامه‌یِ او لغتِ عشق معنایی ندارد؛ ولیکن من عاشقی را در بطنِ وجودش تزریق می‌نمایم، همان عشقی را که تو در وجودِ من پروراندی!
زیبایِ مهربانم، امروز به قصد قدم زدن، به خیابان شادی رفتم؛ دیوارهایش با تمام بی‌جانی فریاد می‌زدند، چهره‌ی ساکنانش با حزن آغشته شده بود. کوچه‌هایش به‌قدری ساکت بود، که صدایِ قدم‌هایم می‌پیچید. در گوشه‌ای کودکی هم‌شکل‌وشمایل کودکی‌هایِ خود دیدم؛ زانوهایش را در آغوش کشیده و بی‌هدف به زاویه‌ای می‌نگریست. خواستم نزدیکش شوم، که خودش بلند شد و به سمت‌وسوی من آمد؛ با صدایی که صدایِ کودک‌هایم بود، گفت: ( اینجا از فراقِ دلبرِ دل‌ربایتان گرفتارِ این وضع است؛ و من کودکِ درونِ تو هستم که دوریِ از یار تو را ساکت و آرام و مرا گوشه‌نشین کرده است. )
زیبایِ من، می‌خواهم بگویم، که شما بودن‌تان آنقدر زیباست که وجودم را زیبا می‌کند و فراق‌تان آنقدر سخت که حزن را میهمان وجودم می‌کند؛ بدانید که اینجا کسی هست که قلبش به عشق شما می‌تپید.
حرفم را با شعری در پیشکش نگاه‌تان به پایان می‌رسانم:
( سخن ز درد نگو که سرفکنده می‌شوی
درد فراق نکشیدی که بدانی درد چیست. )
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: سرین
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢مدیر ارشد بخش ادبیات🝢
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر تالار موسیقی
ناظر ادبیات
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
May
3,435
12,851
مدال‌ها
17
«نویسنده تایپ این اثر را موکول کرده»
تاپیک تا اطلاع ثانوی بسته خواهد بود.
[کادر مدیریت بخش ادبیات]
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین