جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

پاکت‌نامه ◇نامه‌‌هایی به آردا (یادگار) اثر عسل کاربر انجمن رمان بوک◇

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته پاکت‌نامه توسط STARLET با نام ◇نامه‌‌هایی به آردا (یادگار) اثر عسل کاربر انجمن رمان بوک◇ ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 245 بازدید, 3 پاسخ و 6 بار واکنش داشته است
نام دسته پاکت‌نامه
نام موضوع ◇نامه‌‌هایی به آردا (یادگار) اثر عسل کاربر انجمن رمان بوک◇
نویسنده موضوع STARLET
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط STARLET
موضوع نویسنده

STARLET

سطح
1
 
⁦⁦୧⁠(⁠ارشد بخش ادبیات)⁠୨⁩
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Feb
3,472
14,872
مدال‌ها
4
به نام خدایی که نوری بی‌نهایت و روشنایی بی‌منت است‌.
نام: آردا (یادگار)
ژانر: عاشقانه، تراژدی
مقدمه:
آردا‌ی قشنگم!
من هنوز در پشت پنجره منتظر آمدنت هستم!
پس کجایی ای خاطرات گم‌گشته!
من هنوز منتظر قولت در تابستان داغ دو سال پیش هستم!
من هنوز منتظر یک از خنده‌ی پر از شادی و چشمی به دور از گریه هستم
ولی گمان نکنم تو بیایی!
چرا که مرغ عشق پر زد و ما را با خود نبرد!
ما را به دیار عشق نبرد و
ما در قعر دنیای نامرد ماندیم!
 

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
May
3,427
13,045
مدال‌ها
17
1000008684.png

عرض ادب و احترام خدمت نویسندگان گرامی
رمان‌بوک.
با تشکر برای انتخاب "رمان‌بوک" برای انتشار
آثار ارزشمندتان.

لطفاً پیش‌از نگاشتن، تاپیک زیر را به خوبی مطالعه کنید:
[قوانین ساب پاکت‌نامه]

پس از گذاشتن ۱۵ پارت از اثرتان، می‌توانید برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دفترخاطرات و پاکت‌نامه]

همچنین پس از گذاشتن ۱۵ پارت از اثرتان، می‌توانید برای آن درخواست تگ دهید:
[تاپیک درخواست تگ پاکت‌نامه و دفترخاطرات]

بعد از قرار دادن حداقل ۲۰ پارت، می‌توانید در تاپیک زیر، اعلام پایان کنید:
[تاپیک اعلام پایان دفترخاطرات و پاکت‌نامه]

با آرزوی موفقیت روزافزون
[تیم مدیریت تالار ادبیات]
 
موضوع نویسنده

STARLET

سطح
1
 
⁦⁦୧⁠(⁠ارشد بخش ادبیات)⁠୨⁩
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Feb
3,472
14,872
مدال‌ها
4
از آن روز که سایه‌ات از شب‌هایم برید، روشنی در من پوسید.
دیگر نه صداها آشنا می‌زنند، نه ثانیه‌ها بر شانه‌ام می‌نشینند؛
زمان، تنها ردّ سمّ اسبی‌ست که از خاطره‌ام عبور کرد…
بی‌آن‌که بایستد، بی‌آن‌که برگردد.
من ماندم و شهری که هر کوچه‌اش، راهی‌ست به سمت نبودنِ تو.
می‌دانی؟
آدم اگر زیاد دلتنگ شود، شکل سنگ می‌شود.
و من قرن‌هاست که نه بارانم تر کرده، نه آفتابی گرمم.
لبخندها، دهانی‌اند برای پنهان‌کردن زخم.
و من آن‌قدر خندیده‌ام که حالا حتی درد هم خسته است از تکرار خودش در من.
اگر روزی چشم در چشمم شدی و در نگاهم چیزی مرده بود…
بدان که تنها تو را دفن کرده بودم، نه خاطره‌ات را.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

STARLET

سطح
1
 
⁦⁦୧⁠(⁠ارشد بخش ادبیات)⁠୨⁩
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Feb
3,472
14,872
مدال‌ها
4
نمی‌دانم کجای راه را خواب ماندم که جهان، بی‌تو بیدار شد.
هرچه هست، از تو تهی‌ست؛
لبخندهایم سایه ندارند، صداهایم پژواک نمی‌شوند، و این دل...
این دل، مثل شهری‌ست که هزار سال است باران نباریده.
تو نبودی، و هیچ‌ک.س نفهمید چطور با یک نبودن،
تمام فصل‌ها خاموش شدند.
چطور آدمی، با جای خالیِ کسی در سی*ن*ه‌اش راه می‌رود
و زنده می‌ماند، بی‌آن‌که زندگی کند.
امروز، در آینه نگاه کردم؛
چیزی از من نمانده بود جز چشم‌هایی که انگار هر شب،
خواب یک نفر را تا صبح گریه می‌کنند.
من به تمام چیزهایی که روزی، تو را یادم می‌انداختند، پشت کرده‌ام؛
اما تو هنوز، بی‌اذن من،
در هر ثانیه‌ای که زنده‌ام، اتفاق می‌افتی.
و این، خستگی ندارد.
این، مرگ است. آرام، بی‌صدا، شبیه ماندن بعد از رفتن.
 
بالا پایین