پاکت‌نامه ◇پدرم معذرت می‌خوام اثر Aynaz_Evil girl کاربر انجمن رمان بوک◇

[آیناز]

نام اثر: پدرم معذرت می‌خوام
خالق اثر: Aynaz_Evil girl
ژانر: تراژدی
مقدمه:
من معذرت می‌خوام از قهرمان کودکیم کسی که من را از فرش به بهترین‌ها رسوند. من بدهکارم به تمام نصیحت‌های پر از محبتت،ببخشد پدرم من اشتباه کردم.

 

[DLNZ]

عرض ادب و احترام خدمت نویسندگان گرامی
رمان‌بوک.
با تشکر برای انتخاب "رمان‌بوک" برای انتشار
آثار ارزشمندتان.

لطفاً پیش‌از نگاشتن، تاپیک زیر را به خوبی مطالعه کنید:
[قوانین ساب پاکت‌نامه]

پس از گذاشتن ۱۵ پارت از اثرتان، می‌توانید برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دفترخاطرات و پاکت‌نامه]

همچنین پس از گذاشتن ۱۵ پارت از اثرتان، می‌توانید برای آن درخواست تگ دهید:
[تاپیک درخواست تگ پاکت‌نامه و دفترخاطرات]

بعد از قرار دادن حداقل ۲۰ پارت، می‌توانید در تاپیک زیر، اعلام پایان کنید:
[تاپیک اعلام پایان دفترخاطرات و پاکت‌نامه]

با آرزوی موفقیت روزافزون
[تیم مدیریت تالار ادبیات]​

 

[آیناز]

تو از دردت نگفتی. تو گریه‌ات را وقتی باران می‌بارید و چتر را برای من نگه‌ داشتی، و گریه‌ات را با باران درآمیختی تا کسی متوجه نشود. من چقدر بیچاره هستم که همچنان، به حرف‌هایت گوش نمی‌دهم و درک نمی‌کنم. تو بگذار پای کودکی و نفهمی من و هیچ یک از کار‌های اشتباهم تقصیر تو و تربیتت نبود. همه تقصیر خودم بود ولی شاید اگر محبتت را ابراز می‌کردی حالمان الان خوب بود.

 

[آیناز]

من مثل تو از شکستن غرورم می‌ترسم. ولی الان پیش کسانی که این پیام را می‌خوانند می‌گویم، من باعث سفیدی موهایت شدم، که تو دست به رنگ کردن آن‌ها نزدی. من باعث ضعیف شدن، قلب مهربانت شدم و تو به من هیچ نگفتی، ولی من جبران می‌کنم.

 

[آیناز]

تو پدرم فرشتهٔ بی‌بالی هستی که بهشت سهمت نبود و به مادران دادن. من پایت را بوسه می‌زنم، که اعتراض نکردی چرا مادران مقامشان از پدران بالا‌تر هست. رد پای من جای تک تک سختی‌هایی که کشیدی هست. تو برای من هر کاری کردی و من نفهمیدم. تو منتظر ماندی، شاید عشقت نسبت به خودم را بفهمم و من نفهمیدم من برایت مهم بودم. ای کاش قبل از همهٔ این افسوس‌ها، من را دختر بابا صدا می‌زدی، تا شاید بیشتر عاشقت می‌شدم. ولی جز اسمم از زبانت کم شنیدم بهم بگویی، دختر نازم ولی من شکایتی ندارم.

 

[آیناز]

اکنون هم، باز نصیحت‌پذیر نیستم و باید تجربه کنم. من را ببخش برای این که هیچ‌گاه خودم آدم نشدم و حرصت دادم. تو من را راهنمایی کردی و من حرف‌های اضافی پنداشتم. ولی روزی خواهم فهمید تو چه کشیدی و من را از علم خودت ثروتمند کردی.

سپاس بی‌کران، از پدری که دست هایم را محکم گرفت ولی من نفهمیدم.

 

[DLNZ]

«نویسنده تایپ این اثر را موکول کرده»
تاپیک تا اطلاع ثانوی بسته خواهد بود.
[کادر مدیریت بخش ادبیات]​