جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

اپیزود ○مشعرِ منهوک اثر aryana elhaei کاربر انجمن رمان بوک○

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اپیزود و پادکست توسط ragazza della notte با نام ○مشعرِ منهوک اثر aryana elhaei کاربر انجمن رمان بوک○ ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 230 بازدید, 5 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته اپیزود و پادکست
نام موضوع ○مشعرِ منهوک اثر aryana elhaei کاربر انجمن رمان بوک○
نویسنده موضوع ragazza della notte
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ragazza della notte
موضوع نویسنده

ragazza della notte

سطح
2
 
مدیر آزمایشی
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
ناظر آزمایشی
ناظر تایید
کاربر ممتاز
کاربر رمان‌بوک
Jan
2,923
7,135
مدال‌ها
3
عنوان: مشعر منهوک
ژانر: اجتماعی
نوع اثر: اپیزود
نویسنده: aryana elhaei badeyri
خلاصه:
منهوک است. مشعرمان منهوک است و ما نمی‌توانیم از آن رهایی یابیم. ذهنمان بیمار است و نمی‌شود تغییرش داد؛ شاید بشود پند گرفت.
پس ای مشعر، پند بگیر از لحظات خوب و بدت و راستی پیشه کن تا منهوکی‌ات شفا یابد.

*مشعر منهوک: ذهن بیمار
 

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,428
13,043
مدال‌ها
17
Negar_1722406117524.png

عرض ادب و احترام خدمت نویسندگان گرامی
رمان‌بوک.
با تشکر برای انتخاب "رمان‌بوک" برای انتشار
آثار ارزشمندتان.

لطفاً پیش‌از نگاشتن، تاپیک زیر را به خوبی مطالعه کنید:

[چیستی اپیزود(اپیزود چیست؟)]

پس از اتمام اثرتان، می‌توانید برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک درخواست جلد دلنوشته و اشعار]

پس از به پایان رسیدن اثرتان، برای گرفتن تگ اقدام کنید:
[درخواست تگ دهی]

بعد از به اتمام رسیدن اثرتان، می‌توانید در تاپیک زیر، اعلام پایان کنید:
[تاپیک اعلام پایان اپیزود و پادکست]

با آرزوی موفقیت روزافزون
[تیم مدیریت تالار ادبیات]
 
موضوع نویسنده

ragazza della notte

سطح
2
 
مدیر آزمایشی
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
ناظر آزمایشی
ناظر تایید
کاربر ممتاز
کاربر رمان‌بوک
Jan
2,923
7,135
مدال‌ها
3
حوصله‌ام سَر رفته؛
«صدای پوف کلافه»
درباره‌ی چه چیزی بی‌اندیشم؟ درباره‌ی آدم‌ها خوب است؟
«صدای گلو»
آدم‌ها به سه دسته تقسیم می‌شوند: بد، حد وسط و خوب.
دسته‌ی اول و سوم که واضح‌اند. می‌ماند دسته‌ی دوم،
«صدای سه قدم به سمت راست»
دسته‌ی دوم نه خوبند و نه بد. یعنی به مانند هیتلر می‌مانند.
«صدایی از روی افسوس»
به زندگی‌اش تا به حال دقت کرده‌ای؟ نه از نوشیدنی‌های نجس می‌نوشید، نه به زنان توهین می‌کرد، معلمان را احترام می‌گذاشت، هنرمند بود! عجب آدمی! ولی بسیار آدم به قتل رسانید، بسیار خانواده نابود کرد، بسیار، بسیار و بسیار... .
«صدای پوزخند»
متاسفانه امروزه دسته‌ی سوم پیدا نشدنی‌اند. اکثر مردم از دسته‌ی دوم‌اند. دسته‌ی اول هم که هستند اما کم.
البته...
«صدای تردید»
شاید آدم‌های بد، بد نباشند... یا شاید بشود گفت آدم‌های خوب، خوب نیستند. احتمال دارد بدها، خوب و خوب‌ها، بد باشند. شاید باطنش با ظاهرش تفاوت داشته باشد و شاید ظاهرش، ظاهر خودش نباشد. شاید ظاهر او بسته به موقعیت تغییر کند و این احتمال هم هست که هرگز ظاهرِ خودش را دارا نباشد.
«صدای خنده»
موضوع سخت شد نه؟ نمی‌توانی متوجه شوی نه؟​
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: STARLET
موضوع نویسنده

ragazza della notte

سطح
2
 
مدیر آزمایشی
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
ناظر آزمایشی
ناظر تایید
کاربر ممتاز
کاربر رمان‌بوک
Jan
2,923
7,135
مدال‌ها
3
برای اینکه متوجه شوی چطور است مثال بزنم؟
حالا پاشو و به سمت آیینه برو. به من اعتماد کن هر چند اعتماد اشتباه است.
بلند شدی؟
«صدای پنج قدم به سمت جلو»
نگاه کن! این تو هستی و نیستی. در ذهنت خودت را چگونه تصور می‌کنی؟
«صدای نفس‌های بلند»
این تو، به تو شباهتی ندارد. در ذهنت خودت را آدم خوب نشان می‌دهی، مظلوم هستی!
حال اگر کسی بر خلاف میلت کاری کند تقاصش چیست؟
«صدای پوزخند»
کمی ذهنت درگیر شد نه؟ حالا بهتر میتوانی درک کنی؟ هنوز هم نه؟ بگذار دوباره امتحان کنم. هنوز جلوی آیینه‌ای؟ همان‌جا بایست.
«صدای چرخیدن»
همیشه دیگران ناراحتت می‌کنند؟
«صدای تایید»
هرگز خود واقعیَت را به دیگران نشان ندادی؟
«صدای نامطمئن»
نشان دادی آنها خوششان نیامده؟
«صدای تایید»
تا حالا به این فکر کردی شاید دیگران هم مانند تو بوده‌اند؟
جایی خوانده‌بودم که تنها شباهت ما انسان‌ها با هم این است که تصور می‌کنیم با دیگران متفاوتیم.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: STARLET
موضوع نویسنده

ragazza della notte

سطح
2
 
مدیر آزمایشی
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
ناظر آزمایشی
ناظر تایید
کاربر ممتاز
کاربر رمان‌بوک
Jan
2,923
7,135
مدال‌ها
3
آن زمان که خواندمش به این فکر کردم که من تمام مدت فکر می‌کردم ما انسان‌ها از نظر ذهنی شباهت داریم.
به این فکر می‌کردم هر چقدر ظاهری و عقایدی تفاوت داشته باشیم هم، باز هم ذهنمان مانند هم کار می‌کند.
«صدای هِم»
باز هم می‌گویم من هم مانند دیگرانم.
ما همه علاقه به بی‌گناه نشان دادن خودمان داریم. همه به این موضوع علاقه داریم که مسئولیت‌هایمان را دیگران به عهده بگیرند.
خصوصا در ایران که همه علاقه دارن خود را درد کشیده‌تر از آن دیگری نشان دهند.
«صدای قهقهه»
خودشان هم نمی‌دانند واقعا طرف مقابل در آن لحظه چه حسی داشته ها!
باز هم می‌خواهند بگویند من هم کشیده‌ام و علاوه بر آن چیزهای دیگری هم بوده.
اما جدا از وطنم، در تمام نقاط دنیا هر فردی دردهای خودش را داشته.
دردهایی که شاید ما نتوانیم تحملشان کنیم با تمام ادعاهایمان.
هر ک.س کفش خودش اندازه‌اش است و کفش دیگری برایش آزار دهنده.​
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: STARLET
موضوع نویسنده

ragazza della notte

سطح
2
 
مدیر آزمایشی
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
ناظر آزمایشی
ناظر تایید
کاربر ممتاز
کاربر رمان‌بوک
Jan
2,923
7,135
مدال‌ها
3
البته نمی‌توان گفت« نیستی، هست» این جمله تناقض‌آمیز* است.
با تشکر از دوست عزیزمان پارمِنیدِس.
(صدای خنده)
پس درونمان چه می‌شود؟ یعنی هرگز چیزی در درونمان وجود نداشته؟ نمی‌شود.
حسش می‌کنم... البته باز هم نمی‌توان گفت حس وجود دارد.
(صدای پوف کلافه)
در روانشناسی چیزی به نام حس وجود ندارد زیرا نمی‌شود اثباتش کرد.
مگر ریاضی‌ است؟ دیگر خودِ محصلان ریاضی هم از اثبات خسته شده‌اند بعد ما بیاییم حسمان را اثبات کنیم؟
بیخیال فقط چیزی را که در درون خودشان هست قبول کنند، چرا نمی‌توانند؟
دیگر مغزی هم که در جمجمه‌ام زندگی می‌کند هم تیر می‌کشد.
***
خسته نشدی؟
چقدر از دردهایت گفتی و ترحم خریدی؟ قصدت این نبوده ولی انجامش دادی.
به قول پدربزرگم« آدم چه در درد و چه در موفقیت و خوشی باید سکوت اختیار کند تا باد خبرها را به گوشِ دیگران برساند.»
پس خودت چیزی نگو و بگذار زمانی که دیگران خبرهایی از تو می‌شنوند انگشت به دهان بمانند.
خوبی دیگری که این موضوع دارد این است که بدون خلاف به شهرت می‌رسی و افراد به دنبالت به راه می‌افتند تا از زندگی‌ات خبردار شوند چون زیادی مرموز بوده‌ای.​
 
بالا پایین