جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته {منِ بعد تو} اثر •DLNZ کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کاربران توسط DLNZ با نام {منِ بعد تو} اثر •DLNZ کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,064 بازدید, 30 پاسخ و 13 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کاربران
نام موضوع {منِ بعد تو} اثر •DLNZ کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع DLNZ
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DLNZ
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,003
مدال‌ها
17
عنوان: منِ بعد تو
نویسنده: DLNZ
ژانر: عاشقانه، تراژدی
عضو دفتر نظارت ادبی یکم

مقدمه:
سرگذشت من مانند کلاغ آخر قصه‌هاست.
با یک تفاوت؛
آن کلاغ به خانه‌اش نرسید.
و من به عشق قدیمی‌ام...!
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,003
مدال‌ها
17


1683008322482 (1).png

عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.
حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[قوانین تایپ دلنوشته کاربران]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست تگ بدهید:
[درخواست تگ دلنوشته | انجمن رمان‌بوک]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دلنوشته و اشعار]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[اعلام پایان - دلنوشته کاربران]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]

با آرزوی موفقیت برای شما،
[تیم مدیریت تالار ادبیات]
 
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,003
مدال‌ها
17
جمله‌های عاشقانه تک جمله در خود دارند و پس
آن جمله تنها وصله‌‌ی قلب، تن و روحش بُوَد.
آن جمله یک مصرع بُوَد، این دردانه است.
دوستت دارم، بمان!
دوستت دارم، بمان...!
کسی مرا نمی‌بیند، کسی مرا نمی‌شناسد... .
فقط آن‌گونه پیدایم کنید:
بگین عاشقِ، عاشق شدم اما دلش را با دلم یکی نکرده!
 
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,003
مدال‌ها
17
در سرزمین من روزهای آخر سال را همه شادی می‌کنند.
در کنار من، همه تکرار لحظه‌های سخت را تجربه می‌کنند.
اقوامم هیچ یک آخر سال شاد نیستند؛ چون همه در غم از بین رفتن نفس‌هایم نشسته‌اند.
اشتباه نکنید! زنده‌ام اما همه می‌دانند فقط... .
زنده‌ام!
 
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,003
مدال‌ها
17
هرکه با من بود یار و هم‌سفر، عاقبت تنها ماندم در قفس.
هرکه با او ماند یار دلبرش، عاقبت خندان ز رویش رفته است.
بی‌گمان این روزهای آخر سال باید خوش بود اما در چهره که هیچ، در دل هم خوش نیستم!
ما را چه به دل تکانی وقتی نمی‌خواهد دلش را، ذهنش را برای من بتکاند؟!
 
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,003
مدال‌ها
17
کسایی که فکر می‌کنند آخر غرور هستن!
دقیقاً با شماهام!
این رو منِ زخم خورده می‌گم: از کسی زخم نخوردم؛ از روزگار خوردم...!
پس تعادل داشته باش جانِ من! نذار روزی بیاد که روزگار کمرت رو بشکنه! من کمرم شکست زیر آوار سنگینی که روم ریخت تا غرورم نمیره. هنوز هم چند ساله این آوار رو روی کوله‌ام یدک می‌کشم؛ اما شما که غریبه نیستین، من خودم خورد شدم... .
نیست شدم... .
فقط مونده ازم یه غرور لعنتی که اونم هیچ‌کَس قبول نداره!
 
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,003
مدال‌ها
17
من آشفته‌‌دلی میان جمع خودتان هستم و بس
من بی‌رحم‌ترین بی‌دل دنیا شده‌ام
من آهی ندارم که از این منزل ویرانه کشم
من ز دل، دل بریدن ندانم که چه هست
من از این آه کشیدن فقط می‌خندم
من در این راه فقط می‌گِریم
من با خودم عهد کردم که دگر هیچ زمانی... .
من دگر باره ز خود باز نخندم.
من فقط... . می‌گِریم!
 
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,003
مدال‌ها
17
جدیداً اسم بردن از تو را برایم خطا محسوب می‌کنند.
می‌ترسم خاطراتت را مرور کنم، می‌ترسم در ذهنم کسی نهیب زند "تو نخواستی بماند، فکرش برایت جرم است؛ تو نخواستی روزهای خوشی که داشتی ماندگار باشد؛ تو نخواستی دلش با تو یکی بماند.
حکم می‌کنم برایت به حسرت خوردن تا ابدا"
ترس دارم این‌ها را بشنوم ترس دارم دلم از حسرتت نابود شود!
 
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,003
مدال‌ها
17
چه اشتباه بزرگی کردم! همه می‌دانند.
همه می‌گویند:
- اُف بر تو باد که دلش را شکستی!
همه خیالشان راحت بود تو مرا می‌پرستی!
هیچ‌کَس به من نمی‌گوید "خوب کردی ردش کردی!"
هر وقت از تو سخن بگویم، همه نگاهشان حسرت بار می‌شود!
 
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,003
مدال‌ها
17
سرگذشت کلمه‌ای غریب و شاید حتی عجیب برایم.
هر کَس بعد من یادش بیاید خاطراتم،
فقط آه می‌کشد و می‌گوید:
- با خودش بد کرد!
همین و تمام! اما نمی‌دانند این جمله و آه‌شان، سرار سرگذشت من است؛ با یک تفاوت که من هر ثانیه به خود می‌گفتم:
- آه! چه بد کردم با دلش!
 
بالا پایین