جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته {مه سر بی‌رنگ} اثر •Zahramohammadi کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کاربران توسط زرطلا با نام {مه سر بی‌رنگ} اثر •Zahramohammadi کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 354 بازدید, 8 پاسخ و 12 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کاربران
نام موضوع {مه سر بی‌رنگ} اثر •Zahramohammadi کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع زرطلا
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DLNZ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

زرطلا

سطح
2
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Mar
561
3,562
مدال‌ها
4
دلنوشته: مه سر بی‌رنگ
دلنویس: زهرامحمدی
ژانر: تراژدی
ناظر: @EVA

مقدمه:
ذهنش در برابر، انبوهی از مشکلات به بی‌راهه کشیده می‌شود.
مأوای قلبش، شکسته و نمور شده است؛ صاعقه‌های آتشین، نیرنگی از امید را، نشان می‌دهد.
نور نابودگری که خود را در مه سر بی‌رنگ، با عنوان امید نمایش می‌هد!
اما خبر از شکسته‌ی قلبش ندارند، که باعث جنگی خونین می‌شود.
 
آخرین ویرایش:

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
12,995
مدال‌ها
17
1683008322482 (2).png

عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.
حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[قوانین تایپ دلنوشته کاربران]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد بدهید:
[درخواست تگ دلنوشته | انجمن رمان‌بوک]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دلنوشته و اشعار]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[اعلام پایان - دلنوشته کاربران]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]

با آرزوی موفقیت برای شما،
[تیم مدیریت تالار ادبیات]
 
موضوع نویسنده

زرطلا

سطح
2
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Mar
561
3,562
مدال‌ها
4
شهروای متقلبش در برابر این همه سخطی کم می‌آورد.
او بازنده خطاب شده و در اقیانوسی مملو از خاک قوطه گشته است؛
او هیچ امیدی جز یأس ندارد. او وابسته با شیطان گشته و در مه سر بی‌رنگ رها شده است!
هم‌چنان خوش یومنی را در دل خود می‌پرواند، هنوز گودالی برای دفن این خاطرات شوم دارد.
او هنوز، هنوز هم آماده است.
 
موضوع نویسنده

زرطلا

سطح
2
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Mar
561
3,562
مدال‌ها
4
مأوای وجودش در برابر حقارت و تنگدستی به وجد می‌آید.
او هنوز برای مقابله با مشکلات بسیج نشده بود، که حکم مرگ را برایش فرا خواندند.
او در مه سر بی‌رنگی فرو رفت و دگر باز نگشت.
درختانی که دیدش را تارگون کرده بودند، او را به مقصد چکاوک‌های خونین رهنمایی نمودند؛
چکاوک‌ها‌یی که فرشته‌ی مرگی بیش بودند!
 
موضوع نویسنده

زرطلا

سطح
2
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Mar
561
3,562
مدال‌ها
4
در تلألو‌ی آفتاب مرگ، شتابان به سویش پرواز می‌کند...
مه سر بی‌رنگی که دیدگانش را؛ همانند پرده‌ای پوشانده، پاهایش را به سمت جهنم دره‌ای سرد سوق می‌دهند!
گوش‌هایش از بیم و خوف پر می‌شود و او در انفرادی مبهمش، بار‌ها می‌میرد و دم نمی‌زند!
 
موضوع نویسنده

زرطلا

سطح
2
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Mar
561
3,562
مدال‌ها
4
حقارتی که از جانش می‌گذرند. لکه‌ی سرخی از قلب خونینش بر جای می‌گذارند... .
مه سر بی‌رنگی که دنبال مأوا است، به سراغ خونابه‌ای از خاطراتش می‌آید.
گاهی مملو از بی‌پناهی می‌شوی، اما با یک بی‌پناه...
سرپناه می‌شوی!
 
موضوع نویسنده

زرطلا

سطح
2
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Mar
561
3,562
مدال‌ها
4
مه سر بی‌رنگ تمام جانش را از بر می‌کند و او را در آغوش مبهم خود رها می‌سازد.
پروانه‌ها جنون‌وار در بین گل‌های جیران می‌رقصند. ستاره‌های چشمک‌زن، دیدگانشان را حواله‌ی نگاه درد‌آگین خاکستری‌اش می‌کنند، اما واهی وهم این غم از بین نمی‌رود!
 
موضوع نویسنده

زرطلا

سطح
2
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Mar
561
3,562
مدال‌ها
4
در مه سر بی‌رنگ، به سوی قبرستان خاطرات پنهانش سفر می‌کند.
جانش می‌سوزد، اما سکوت می‌کند در بیم خود قوطه‌ور می‌شود.
ناقوس مرگش به صدا در می‌آید؛ ولی همانند یک گل سر به زیر می‌اندازد و گلبرگ‌های سرخ را از چشمانش رها می‌سازد.
در ذهن خموش خود، افکار تاریک پرورش می‌دهد و بار دگر اطمینان حاصل می‌کند، که زندا نمی‌ماند!
 

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
12,995
مدال‌ها
17
«نویسنده تایپ این اثر را موکول کرده»
تاپیک تا اطلاع ثانوی بسته خواهد بود.
[کادر مدیریت بخش ادبیات]
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین