جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته {ساج وحشی} اثر •baran.kh کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کاربران توسط BARAN_KH_Z با نام {ساج وحشی} اثر •baran.kh کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,303 بازدید, 19 پاسخ و 27 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کاربران
نام موضوع {ساج وحشی} اثر •baran.kh کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع BARAN_KH_Z
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط BARAN_KH_Z
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
6,225
11,931
مدال‌ها
5
و یا شاید قصهٔ حال من، همانند آن بید در گوشه‌ای از خیابان شلوغی، سردرگم از عالم و آدم به احترام آدمیان بی‌ارج سر و تنش را خم کرده‌‌ و شاخه‌هایش تابع کائنات و سرشت، آزرده و خمیده متولد شده‌اند.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
6,225
11,931
مدال‌ها
5
مانندی جسدی بی‌حیات چشم به انتظار تنی سرد با چشم
مانند جنازه‌ای بی‌جان با چشم‌های پف کرده بر روی تخت دراز کشیدم،
چشمانم را با درد بستم، لحظه به لحظه آن زمان در رفت و آمد خطوط ذهنم بود.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
6,225
11,931
مدال‌ها
5
حرف‌هایت مانند پتکی بر سرم کوبیده می‌شد،
وقتی که از عروسک خیمه‌شب بازی‌ات حرف می‌زدی، ترس و وحشت درونم موج می‌زد.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
6,225
11,931
مدال‌ها
5
رویای داستانِ عشق دیو و دلبر را داشتم،
اما، این عشق دروغین ختم شد به گریستن‌های، شب‌های دردناک، آخر این داستان چیزی جز نفرت به تو نبود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
6,225
11,931
مدال‌ها
5
می‌دانی که با رفتنت درد در تمام اجزای بدنم مانند سمی کشنده پخش شد؟
لبخند غمگینی زدم و با عاجزیت تمام لب تر کردم و گفتم:
- کی می‌رسد آن روزی را که سرم را بر روی قبرت بگذارم؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
6,225
11,931
مدال‌ها
5
شاید دیوانگی باشد،
اما تو این دلِ ساده را به خاک و خون کشاندی.
من دیوانه عشق تو بودم،
عشقی که بی‌بندوبار بود؛ عشقی که از زهرِ مار هم سمی‌تر بود.
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
6,225
11,931
مدال‌ها
5
شاید این آخر زندگی‌ام باشد!
شاید درست گفتی،
من تنها یک عروسک خیمه‌شب بازی‌ در دستان خلقِ مخلوق بوده‌ام.
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
6,225
11,931
مدال‌ها
5
خاطراتِ قبل از رفتنت را مرور کردم،
گفته بودم که عشق و دل بستن به تو مانند آتش‌بازی‌ است؟
هم خطرناک و هم لذت‌بخش.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
6,225
11,931
مدال‌ها
5
چشمانم را بستم آهی کشیدم،
و به دنبال اشتباهی از خود درون خاطراتم بودم،
تا شاید مقصر رفتن تو من باشم!
اما هرچه فکر می‌کردم به ذات تو پی ‌می‌بردم.
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
6,225
11,931
مدال‌ها
5
به ذاتی پی‌ می‌بردم که قبلاً،
تسکین دهنده قلب و روحم بودی. اما، حالا تو مانند ابلیسی هستی که احساساتش یخ‌زده است و دل بستن به تو سناریوی مرگ می‌دهد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین