- Mar
- 6,011
- 26,597
- مدالها
- 12
دنيا به روي سينه ي من دست رد گذاشت
بر هر چه آرزو به دلم بود سد گذاشت
تیغ در معرکه میافتد و بر میخیزد
رقص شمشیر چه زیباست بیا تا برویم... .
رقص شمشیر چه زیباست بیا تا برویم... .
با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشتهباشید.
اکنون ثبتنام کنید!دنيا به روي سينه ي من دست رد گذاشت
بر هر چه آرزو به دلم بود سد گذاشت
ای یار جفا کردهی پیوند بریدهمعشوق به سامان شد تا باد چنین بادا
مهرش همه ایمان شد تا باد چنین بادا
هر چه گویی آخری دارد غیر از حرف عشقای یار جفا کردهی پیوند بریده
این بود وفاداری و عهد تو ندیده
اشک خونین بنمودم به طبیبان گفتندهر چه گویی آخری دارد غیر از حرف عشق
کاین همه گفتند آخر نیست این افسانه را
در این دنیای بیحاصل چرا مغرور میگردیاشک خونین بنمودم به طبیبان گفتند
درد عشقست و جگرسوز دوایی دارد
یوسف به این بیرون شدن از چاه دل مبنددر این دنیای بیحاصل چرا مغرور میگردی
سلیمان گر شوی آخر نصیب مورد میگردی
دلا مشتاق دیدارم غریب و عاشق و مستمیوسف به این بیرون شدن از چاه دل مبند
اینبار میبرند که زندانی ات کنند
من که نخجیر کمندم همه شیران بودنددلا مشتاق دیدارم غریب و عاشق و مستم
کنون عزم لقا دارم من اینک رخت بر بستم
من آن در یتیمم صدفم سی*ن*ه دریاستمن که نخجیر کمندم همه شیران بودند
آهوی چشم تو را دیدم و نخجیر شدم
ما که پول نداشتیم دماغمان را عمل کنیم و گونه بکاریم، ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، ما که موی بلوند و قد بلند نداشتیم، ما که چشمهایمان رنگی نبود؛ رفتیم و کتاب خواندیم! و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم، آنقدر که هربار که رفتیم در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت. میدانی آن جراح که هرروز ما را زیباتر میکند، اسمش چیست؟ اسمش "کتاب" است! چاقویش درد ندارد، امّا همهاش درمان است. هزینهاش هرقدر هم که باشد به این زیبایی میارزد. من نشانی مطب این پزشک را به همه ی شما می دهم: رمان بوک! بی وقت قبلی داخل شوید! این طبیب مشفق، اینجا نشسته است، منتظر شماست!
*ثبت نام*
سلام مهمان عزیز
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر آثارتان به خانواده رمان بوک بپیوندید:
کلیک برای: عضویت در انجمن رمان بوک