جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار شاعران زن ایران و جهان؛

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط VIXEN با نام شاعران زن ایران و جهان؛ ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 885 بازدید, 32 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع شاعران زن ایران و جهان؛
نویسنده موضوع VIXEN
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط VIXEN
موضوع نویسنده

VIXEN

سطح
6
 
"دخترِ آ. بهرنگی"
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
3,056
28,975
مدال‌ها
8
آهسته
آرام، دست‌ات را بر من بگذار
و همچون روزگارت
مرا سخت مفشار
که در میان انگشتان‌ات درهم می‌شکنم
بیش از این نزدیک میا
بیش از این دور مرو.
 
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: Evil
موضوع نویسنده

VIXEN

سطح
6
 
"دخترِ آ. بهرنگی"
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
3,056
28,975
مدال‌ها
8
خسته‌ام از شب
و شاید از باد و شاید باران
و یا گریه‌ی پرنده‌ای در بیشه‌زار
که روزگار رفته
و دردهایش را به یاد آورده است
غرق در افکارم
احساس می‌کنم که
دست‌های ژوئن پیر خسته
قلب‌ام را از فروپاشی باز‌می‌دارد
تا به زندگی ادامه دهم
خسته‌ام از شب و دل‌تنگ توام
ای عشق غرق در اشک
 
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: Evil
موضوع نویسنده

VIXEN

سطح
6
 
"دخترِ آ. بهرنگی"
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
3,056
28,975
مدال‌ها
8
خسته‌ام از شب
و شاید از باد و شاید باران
و یا گریه‌ی پرنده‌ای در بیشه‌زار
که روزگار رفته
و دردهایش را به یاد آورده است
غرق در افکارم
احساس می‌کنم که
دست‌های ژوئن پیر خسته
قلب‌ام را از فروپاشی باز‌می‌دارد
تا به زندگی ادامه دهم
خسته‌ام از شب و دل‌تنگ توام
ای عشق غرق در اشک
در آرزوی توام
گویی به تازه‌گی مرا ترک کرده‌ای
گویی به تازه‌‌گی تنها شده‌ام
حال آن‌که سال‌هاست
از کنارم رفته‌ای
هم‌چنان به زندگی
ادامه می‌دهم
اما آوای قلب‌ام
به زیبایی روزهای گذشته نیست
خسته‌ام و آن درد کهنه
روح‌ام را آزرده است
چونان رودخانه‌ای
که ناگاه طغیان می‌کند
و آب‌بند را می‌شکند
و هر آن‌چه را در راه است
ویران می‌کند
 
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: Evil
موضوع نویسنده

VIXEN

سطح
6
 
"دخترِ آ. بهرنگی"
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
3,056
28,975
مدال‌ها
8
در آرزوی توام
گویی به تازه‌گی مرا ترک کرده‌ای
گویی به تازه‌‌گی تنها شده‌ام
حال آن‌که سال‌هاست
از کنارم رفته‌ای
هم‌چنان به زندگی
ادامه می‌دهم
اما آوای قلب‌ام
به زیبایی روزهای گذشته نیست
خسته‌ام و آن درد کهنه
روح‌ام را آزرده است
چونان رودخانه‌ای
که ناگاه طغیان می‌کند
و آب‌بند را می‌شکند
و هر آن‌چه را در راه است
ویران می‌کند
هم‌چون کشتی شکسته‌ام
که جز بادبانی سفید
هیچ از آن برجای نمانده است
از قلب شکسته‌ام نوایی جز
درد و اندوه به گوش نمی‌رسد…
 
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: Evil
موضوع نویسنده

VIXEN

سطح
6
 
"دخترِ آ. بهرنگی"
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
3,056
28,975
مدال‌ها
8
کاش چون پائیز بودم
کاش چون پائیز بودم
کاش چون پائیز خاموش و ملال انگیز بودم
برگ‌های آرزوهایم یکایک زرد می‌شد
آفتاب دیدگانم سرد می‌شد
آسمان سی*ن*ه‌ام پر درد می‌شد
ناگهان توفان اندوهی به جانم چنگ می‌زد
اشک‌هایم همچو باران
دامنم را رنگ می‌زد
 
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: Evil
موضوع نویسنده

VIXEN

سطح
6
 
"دخترِ آ. بهرنگی"
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
3,056
28,975
مدال‌ها
8
خورشید در تن تو طلوع می‌کند
و تو سردت است
چرا که خورشید سوزان است
و هر چیز سوزانی از شدت توان‌اش سرد است
هر شعری قلب عشق است و
هر عشقی قلب مرگ و در نهایت زندگی می‌تپد
هر شعری آخرین شعر است و
هر عشقی آخرِ فریاد
هر عشقی، ای خیال سقوط در ژرفناها،
هر عشقی آخرِ مرگ است
 
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: Evil
موضوع نویسنده

VIXEN

سطح
6
 
"دخترِ آ. بهرنگی"
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
3,056
28,975
مدال‌ها
8
خورشید در تن تو طلوع می‌کند
و تو سردت است
چرا که خورشید سوزان است
و هر چیز سوزانی از شدت توان‌اش سرد است
هر شعری قلب عشق است و
هر عشقی قلب مرگ و در نهایت زندگی می‌تپد
هر شعری آخرین شعر است و
هر عشقی آخرِ فریاد
هر عشقی، ای خیال سقوط در ژرفناها،
هر عشقی آخرِ مرگ است
آن‌چه که در تو می‌گیرم، تن تو نیست
بل‌که قلب خداوند است
آن‌را می‌فشارم و می‌فشارم
تا فریاد وجد دل‌ربایش
کمی دردهای قربان‌گاه ابدی‌ام را تسکین دهد.
 
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: Evil
موضوع نویسنده

VIXEN

سطح
6
 
"دخترِ آ. بهرنگی"
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
3,056
28,975
مدال‌ها
8
هر روز ،
ابروهایم را پر رنگ می‌کنم.
با دقتی فراوان ،
چنان به ابروهایم مداد می‌کشم،
گویی ،
نگاه زنی وحشت زده ،
آینه را سوراخ می‌کند!
کنج ابروهایم
گوشه‌های تیز ساختمانی
که هر روز صبح
از کنار آن می‌گذرم .
خط ابروها
خطوط صاف خیابانی
که از آن عبور می‌کنم.
 
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: Evil
موضوع نویسنده

VIXEN

سطح
6
 
"دخترِ آ. بهرنگی"
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
3,056
28,975
مدال‌ها
8
هر روز ،
ابروهایم را پر رنگ می‌کنم.
با دقتی فراوان ،
چنان به ابروهایم مداد می‌کشم،
گویی ،
نگاه زنی وحشت زده ،
آینه را سوراخ می‌کند!
کنج ابروهایم
گوشه‌های تیز ساختمانی
که هر روز صبح
از کنار آن می‌گذرم .
خط ابروها
خطوط صاف خیابانی
که از آن عبور می‌کنم.
در طول راه ،
انگشت‌های نازکم
به دیوارهای سفیدک‌زده
کشیده می‌شود!
ذرات خاک و ماسه ،
از درز دیوار‌ها
بر زمین فرو می‌ریزد،
و سطح خیابان را می‌پوشاند!
باد
آنها را به هر سو می‌برد،
گرگم به هوا بازی می‌کند!
موهای مرا
از گونه هایم به عقب می‌زند!
و من
فقط
به سنگ ریزه‌های
بین علف‌های سبز شده،
نگاه می‌کنم!
 
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: Evil
موضوع نویسنده

VIXEN

سطح
6
 
"دخترِ آ. بهرنگی"
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
3,056
28,975
مدال‌ها
8
بارانی که
به شیشه پنجره‌ی ما می‌خورد
قطره‌های اشک کودکانی است که
از اینجا رفته‌اند
به سوی آسمان.
کودکانی که دلتنگ مادرانشان می‌شوند؛
اتاق‌هایشان؛
دفترهایشان؛
و از دلتنگی گریه سر می‌دهند.
رنگین کمان ،
شادی همان کودکان است
هنگامی که خداوند دست بر شانه‌هاشان می‌گذارد
و لبخند می‌زند.
 
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: Evil
بالا پایین