موضوع نویسنده
- Jun
- 13,758
- 32,211
- مدال‌ها
- 10
درخواست •° تعیین ناظر و تأیید اثر°•
- نویسنده موضوع DELVIN
- تاریخ شروع
اطلاعات موضوع
موضوع نویسنده
- Jun
- 13,758
- 32,211
- مدال‌ها
- 10
- Dec
- 7,757
- 46,452
- مدال‌ها
- 7
نام داستان کوتاه: فصل باران و عشق
نویسنده: تارا مطلق
ژانر: عاشقانه، درام
خلاصه: روزگار چه بازی‌ها که ندارد. آن زمان که فکر می‌کنی همه چیز دارد به دل تو پیش می‌رود، ناگهان طوفانی خود را به دل زندگی‌ات می‌زند و همه چیز را جلوی چشمانت ویران می‌کند. رفتن او در صبح آن شب عاشقی، مرگ لحظه‌های ناب زندگی‌ام بود و آن طوفانی که کاشانه عشقم را نابود کرد. نیامدنش مرا ذره‌ذره در خود له کرد. جامه شکیبایی به تن کردم و تنهاییم را وجب کردم به امید آمدنش و با خود می‌خواندم:
دل بی‌تو به جان آمد، وقت است که باز آیی
نویسنده: تارا مطلق
ژانر: عاشقانه، درام
خلاصه: روزگار چه بازی‌ها که ندارد. آن زمان که فکر می‌کنی همه چیز دارد به دل تو پیش می‌رود، ناگهان طوفانی خود را به دل زندگی‌ات می‌زند و همه چیز را جلوی چشمانت ویران می‌کند. رفتن او در صبح آن شب عاشقی، مرگ لحظه‌های ناب زندگی‌ام بود و آن طوفانی که کاشانه عشقم را نابود کرد. نیامدنش مرا ذره‌ذره در خود له کرد. جامه شکیبایی به تن کردم و تنهاییم را وجب کردم به امید آمدنش و با خود می‌خواندم:
دل بی‌تو به جان آمد، وقت است که باز آیی
آخرین ویرایش:
نام داستان: باتلاق عشق
نام نویسنده: زری
ژانر: تراژدی، عاشقانه، جنایی
خلاصه: کبوتری که حرف‌هایِ ناگفته‌ام را هر صبح به گوشت می‌رساند و پرهای زیبایش را به عشقِ تو شانه میزد و از باتلاقی که در آن سال‌هاست گیر کرده‌ام برایت خبر می‌آورد اما حال در همان باتلاق همانند من گرفتار شده است و شاید دیگر نتواند خبر مرگم را برایت بیاورد، در این بی‌خبری شاید تو هم همراه با ما با آغوش باز مرگ را بپذیری. باید نام این باتلاق را بدانی:
- نام او عشق است!
نام نویسنده: زری
ژانر: تراژدی، عاشقانه، جنایی
خلاصه: کبوتری که حرف‌هایِ ناگفته‌ام را هر صبح به گوشت می‌رساند و پرهای زیبایش را به عشقِ تو شانه میزد و از باتلاقی که در آن سال‌هاست گیر کرده‌ام برایت خبر می‌آورد اما حال در همان باتلاق همانند من گرفتار شده است و شاید دیگر نتواند خبر مرگم را برایت بیاورد، در این بی‌خبری شاید تو هم همراه با ما با آغوش باز مرگ را بپذیری. باید نام این باتلاق را بدانی:
- نام او عشق است!
- Apr
- 989
- 7,937
- مدال‌ها
- 3
- Dec
- 4,116
- 24,752
- مدال‌ها
- 6
- Apr
- 7
- 13
- مدال‌ها
- 2
نام اثر: نگاه تشنه
نویسنده: zahra.B
ژانر: تراژدی، پلیسی، عاشقانه
خلاصه: روایت، روایتی محصور از یخ، شعله هایی از انتقام که درمیان این سرما چرخ می‌خورد و این خنکای ابدی را درهم می‌شکند، و خود نیز شکست می‌خورد!
کینه‌ای که دور نیست به گرمایی از عشق تبدیل شود اما در این میان، چه کسی می‌داند که آیا نقش اول این قصه، می‌پذیرد که قربانی این انتقام سخت بماند یا که مانند همیشه تسلیم نشده و همواره به فزونی قدرت‌اش می‌پردازد؟
و او همواره مانند موجی بی‌قرار روی دریا حرکت می‌کند و درون صخره‌ها را می‌شکافد؛ قلب صخره‌ها را از درون سی*ن*ه بیرون می‌کشد و به جای خالی وسط سی*ن*ه‌اش می‌گذارد، همانگونه سخت، همانگونه سهمگین و همانگونه سرد.
و او دیگر قلبی سخت دارد، قلبی که با هیچ گرمایی گرم نمی‌شود و با هیچ لطافتی نرم.
اما چیزی از ته قلب سنگی‌اش، متناوباً عشق را فرا می‌خواند؛ ندا می‌دهد و از نیاز دم می‌زند، نیازی که سال‌هاست درون قلب سخت‌اش موج می‌زند اما سرکوب و خفته شده است.
- Apr
- 21
- 96
- مدال‌ها
- 2
نام اثر: عشق از نو
نویسنده: ویدا
ژانر: عاشقانه ، طنز
خلاصه:
درمورد دختری به نام آرتمیس که بخاطر نقشه دختر خاله‌اش بانو از خانواده طرد میشه و بخاطر اجبار ازدواجی که پدر بزرگش می‌ذاره یه شب بی خبر از همه از خونه میره و با پسری به اسم ارکا آشنا میشه و بعد چند سال با خانواده‌اش روبه‌رو می شه
نویسنده: ویدا
ژانر: عاشقانه ، طنز
خلاصه:
درمورد دختری به نام آرتمیس که بخاطر نقشه دختر خاله‌اش بانو از خانواده طرد میشه و بخاطر اجبار ازدواجی که پدر بزرگش می‌ذاره یه شب بی خبر از همه از خونه میره و با پسری به اسم ارکا آشنا میشه و بعد چند سال با خانواده‌اش روبه‌رو می شه
موضوع نویسنده
- Jun
- 13,758
- 32,211
- مدال‌ها
- 10
