درخواست •° تعیین ناظر و تأیید اثر°•

[DELVIN]

بازی "هویت"
پناه
معمایی عاشقانه جنایی
کسی پشت پرده بازی را شروع میکند تا تقاص هویت پنهان خود را از گذشته و اهالی آن بگیرد.
انسوی قصه پسری در جدال بین تمام ناملایمات برای ارام شدنش تن به جنون داده خود را وسط بازی می بیند.
و دختر قصه برای حفظ مادرانه هایی که سهم خودش نیست بازی را شروع می کند..
نتیجه ی این بازی مهر اتمام به خیلی از زندگی و نقش ها میزند...

@F.S.Ka

 

[EMMA-]

عنوان: لِی‌لیا ساما.
نویسنده: کانی قادری.
ژانر: عاشقانه، تراژدی.
بافت: ادبی.
دید: سوم شخص.
خلاصه: خودش را خستگی ناپذیر می‌دید، فکر نمی‌کرد روزی خسته شود، آخر مگر وقت خسته شدن را داشت؟
همه چیز برعکس شد، خسته شد، وقت اضافه آورد، وقتش زیادی خالی شده است، وقت اضافه برای خسته شدن پیدا کرد، خستگی در زندگی‌اش زیادی پارتی کرده است... .
- می‌شود همان لِی‌لیا بمانی لیدیا؟

 

[DELVIN]

عنوان: لِی‌لیا ساما.
نویسنده: کانی قادری.
ژانر: عاشقانه، تراژدی.
بافت: ادبی.
دید: سوم شخص.
خلاصه: خودش را خستگی ناپذیر می‌دید، فکر نمی‌کرد روزی خسته شود، آخر مگر وقت خسته شدن را داشت؟
همه چیز برعکس شد، خسته شد، وقت اضافه آورد، وقتش زیادی خالی شده است، وقت اضافه برای خسته شدن پیدا کرد، خستگی در زندگی‌اش زیادی پارتی کرده است... .
- می‌شود همان لِی‌لیا بمانی لیدیا؟

ناظرتون خودم هستم.

 

[.Blue]

اسم رمان : سکوت بلبلان
نویسنده: سیده سمیرا امیری
ژانر: اجتماعی، تراژدی، عاشقانه

خلاصه:

همه چیز بعد از مرگ پدر و مادرم شروع شد، و من فهمیدم پدرو مادرم وصیت کرده اند تا در زادگاه مادرم، مدفون شوند.
و من ناچار برای بر آورده کردن، آخرین خواسته ایشان با تنها دوست و همدمم، به سوی سرزمینی رهسپار شدیم، که فقط اسم و خبر های بدش را شنیده بودم.
افغانستان کشوری که زادگاه مادرم بود، و جایی که خواسته بودن در آن جا کنار یکدیگر دفن شوند.
ومن بیخبر از بازی سرنوشت راهی سرزمین غربت شدم.

 

[DELVIN]

اسم رمان: سکوت بلبلان
نویسنده: سیده سمیرا امیری
ژانر: اجتماعی، تراژدی، عاشقانه

خلاصه:

همه چیز بعد از مرگ پدر و مادرم شروع شد، و من فهمیدم پدرو مادرم وصیت کرده اند تا در زادگاه مادرم، مدفون شوند.
و من ناچار برای بر آورده کردن، آخرین خواسته ایشان با تنها دوست و همدمم، به سوی سرزمینی رهسپار شدیم، که فقط اسم و خبر های بدش را شنیده بودم.
افغانستان کشوری که زادگاه مادرم بود، و جایی که خواسته بودن در آن جا کنار یکدیگر دفن شوند.
ومن بیخبر از بازی سرنوشت راهی سرزمین غربت شدم.

@F.S.Ka

 

[itszari.]

عنوان رمان: بازگشتِ زخم‌کاری
نام نویسنده‌ها: زری و هونی
ژانرها: تراژدی، جنایی، اجتماعی
خلاصه: انتظار هر آن‌چه که از یک نفر ندارید، روزی همان یک نفر همانند ماری زخم‌خورده دورت چنبره می‌زند و نیشش را تا پوست و گوشت و استخوانت فرو می‌برد و تا نیشت نزند رهایت نخواهد کرد.
آن زمان که جنایت‌هایی که نیمه‌کارِ رها شده‌اند همانند یک عروسکِ بی‌جان، روزی جان خواهند گرفت و به ریشت بلندبلند خواهند خندید!
آن‌زمان لب‌ها دوخته می‌شوند و جایی برای فریاد زدن پیدا نخواهی کرد و تنها سکوت را به هر چیز دیگری ترجیح می‌دهی، در این میان چشم‌ها تا ابد از حیرت باز خواهند ماند و دیگر کورسوی امیدی نخواهی داشت و تو را خواهند کُشت و این زندگی جز یک قتل‌گاه نخواهد بود!

 

[DELVIN]

عنوان رمان: بازگشتِ زخم‌کاری
نام نویسنده‌ها: زری و هونی
ژانرها: تراژدی، جنایی، اجتماعی
خلاصه: انتظار هر آن‌چه که از یک نفر ندارید، روزی همان یک نفر همانند ماری زخم‌خورده دورت چنبره می‌زند و نیشش را تا پوست و گوشت و استخوانت فرو می‌برد و تا نیشت نزند رهایت نخواهد کرد.
آن زمان که جنایت‌هایی که نیمه‌کارِ رها شده‌اند همانند یک عروسکِ بی‌جان، روزی جان خواهند گرفت و به ریشت بلندبلند خواهند خندید!
آن‌زمان لب‌ها دوخته می‌شوند و جایی برای فریاد زدن پیدا نخواهی کرد و تنها سکوت را به هر چیز دیگری ترجیح می‌دهی، در این میان چشم‌ها تا ابد از حیرت باز خواهند ماند و دیگر کورسوی امیدی نخواهی داشت و تو را خواهند کُشت و این زندگی جز یک قتل‌گاه نخواهد بود!

@F.S.Ka

 

[aoisora]

عنوان: دنیای سخنگو
نویسنده: غزل معظمی
ژانر: فانتزی
خلاصه: وقتی در کوچه پس کوچه‌های تنهایی گیر می‌افتی مجبور می‌شوی با هرچیزی دوست شوی تا از تاریکی و سرمای احساس تنهایی نجات پیدا کنی.
حتی ممکن است دقیقه‌ها و ساعت‌ها روبروی دیوار سفید یا تصویر خودت در آیینه بنشینی و با خودت حرف بزنی اما تابحال به این فکر کرده‌ای اگر آن‌ها حرف‌هایت را می‌شنیدند چه جوابی می‌دادند؟

 

[DELVIN]

عنوان: دنیای سخنگو
نویسنده: غزل معظمی
ژانر: فانتزی
خلاصه: وقتی در کوچه پس کوچه‌های تنهایی گیر می‌افتی مجبور می‌شوی با هرچیزی دوست شوی تا از تاریکی و سرمای احساس تنهایی نجات پیدا کنی.
حتی ممکن است دقیقه‌ها و ساعت‌ها روبروی دیوار سفید یا تصویر خودت در آیینه بنشینی و با خودت حرف بزنی اما تابحال به این فکر کرده‌ای اگر آن‌ها حرف‌هایت را می‌شنیدند چه جوابی می‌دادند؟

@مهیاس

 

[Redgirl]

عنوان: در مسیر ستاره‌ها
نویسنده: Parnian_s
ژانر: فانتزی_تخیلی - عاشقانه - معمایی
خلاصه: جایی در دل کهکشانی ناشناخته، سیارهٔ کارولا هم‌چون الماس می‌درخشد. سایهٔ هولناک نابودی به سوی آن می‌شتابد تا درخشش آن را در سیاهی خود خاموش کند. زهری از قلب‌های سیاه آرام‌آرام می‌چکد تا سیاره‌ی قلب‌های سرخ را در خود حل کند. حال قلب‌هایی از دو کهکشان جدا که هزاران سال نوری از هم فاصله دارند، قلم تقدیر، داستانی را برایشان می‌نگارد تا این فاصلهٔ عظیم را به هیچ برساند. دست در دست هم، هم‌مسیر یکدیگر می‌شوند و در مسیر ستاره‌ها به جنگ قلب‌های سیاه خواهند رفت.