به نام سر آغاز آنچه که کلمات را به هم پیوسته دلنشینترین متن کرده.
نقد دلنوشته فرجام عشق نافرجام🌱📕
عنوان :
عنوان یک دلنوشته باید در نگاه اول طوری باشد که خواننده هرچند کم و ناچیز به موضوع و ژانر دلنوشته پی ببرد؛ عنوان باید کشش لازم برای جذب مخاطب را دارا باشد و در عین حال دربردارندهی مفهوم کلی اثر باشد.
فرجام عشق نافرجام عنوان انتخابی نویسنده میباشد. در نگاه اول به این عنوان شاید چیزی به که ذهن خواننده خطور میکند معنی کلمات در کنار هم آمده هست که خواننده در نگاه اول معنی دوری و دلتنگی یاری برای معشوقش است.
یک جورایی به ثمر ننشستن و نرسیدن عاشق به معشوق را در ذهن خواننده نمایان میسازد.
عنوان با مقدمهی اثر تا حدود زیاد و قابل فهمی ارتباط مستقیم دارد، یعنی خواننده با دیدگاهی که از عنوان دلنوشته دارد، میان مقدمه و عنوان ارتباطی قابل فهم میبیند.
عنوان دلنوشته باید از ترکیب کلماتی تشکیل شده باشد که علاوه بر تکراری نبودن، با یکدیگر ترکیب زیبایی ایجاد کرده و جذابیت داشته باشد.
همچنین برای دلنوشته که یک اثر ادبی است بهتر است از عنوانهای نسبتاً کوتاه استفاده کرد زیرا ماندگاری و جذابیت بیشتری در ذهن خواننده دارند. نامهای طولانی را به شرطی میتوانیم استفاده کنیم که از اندازه انها چشم پوشی کنیم که کلمات ک ترکیب ایجاد شده جذابیت خاصی داشته باشد
فرجام+عشق+نافرجام دو کلمه با کلیشه کم و یک کلمهی پر کلیشه اما با ترکیب خوب و مناسبی تبدیل به عنوانی با کلیشهای پایین شده است و جذب نسبتاً خوبی برای خواننده اثر دارد.
البته بهتر است از یک کلمه با تحت کلیشه زیاد هم استفاده نشود چون به هرحال کلمه عشق بسیاری در عنوان رمانها و دلنوشتههای مختلف قابل رویت است.
عنوان فرجام عشق نافرجام از آنجایی که با ژانر اثر هم ارتباط و همخوانی مناسبی برقرار کرده است، عنوانی مناسب است و میتواند در ذهن خواننده ماندگاری لازم را ایجاد کند.
ژانر :
ژانر هر اثر باید در برگیرندهی احساسات نهفته در اثر بوده و به درستی انتخاب شود.
اگر دلنوشتهای دارای بیش از یک ژانر بود، باید به ترتیب کلی به جزئی نوشته شده و اکیدا از قرار دادن بیش از ۳ ژانر پرهیز شود.
ژانر یک دلنوشته در واقع بیانگر این موضوع است که دلنوشته در چه حیطه و سبکی نگارش شده و چه احساساتی را در بر میگیرد.
ژانرهای یک دلنوشته با یکدیگر ارتباط کامل برقرار کنند
همچنین دلنویس باید در انتخاب ژانر دقت کافی به خرج دهد، ژانر یا ژانرهای انتخابی باید همگی در دلنوشته به طور یکسان و یکدست استفاده شده باشند
برای مثال اگر نویسنده در یک پارت فقط غم و اندوه را بکار برده اما در بقیه پارتها نه نیازی نیست که ژانر تراژدی را جزو ژانرها قرار دهیم.
ژانرهای انتخابی نویسنده به ترتیب عاشقانه و تراژدی هستند و همانطور که از اسم آنها مشخص است موضوعاتی عاشقانه همراه با غم و اندوه را در بر میگیرد
که این موضوع یا موضوعات در دلنوشته به خوبی و حس و مشاهده میشد
در تمامی پارتها علاوه بر اینکه هردو ژانر عاشقانه و تراژدی همراه با احساساتی که در بر میگیرند مشاهده شد، بلکه ترتیب ژانرها و احساسات به خوبی قابل رؤیت بود
به بیانی دیگر این موضوع واضح بود که زمینه اصلی دلنوشته عاشقانه است و نویسنده از غم و اندوه این راه عاشقانه دست به قلم شده است.
ترتیب ژانرها نیز در دلنوشته باید حفظ شود
برای مثال اگر موضوع اصلی عاشقانه میباشد اما همراه خود موضوعات غمگین را دارد اول ژانر عاشقانه قرار میدهیم بعد تراژدی نه برعکس؛ همانطور که در بالا گفتیم ترتیب ژانرها
به صورت صحیح رعایت شده بود.
مقدمه:
مقدمه سراغاز دلنوشته است و باید چکیدهای از احساسات بکار رفته در دلنوشته باشد.
مقدمه همچنین دومین فاکتور مهمی است که میتواند تعیین کند که آیا مخاطب به خوانش اثر ادامه دهد یا خیر.
بنابراین نقش مهمی دارد. مقدمه باید نه خیلی کوتاه باشد و نه خیلی بلند و ملال انگیز.
اندازه استاندارد برای مقدمهی یک اثر ادبی بین پنج تا ده خط است که از این لحاظ دلنوشته دوازده خط بوده و میتوان گفت تا حدود قابل قبولی از اندازهای استاندارد نوشته شده است.
همچنین باید چکیدهای کلی از محتوای اثر باشد و خواننده را از محتوای اثر مطلع کند. موضوع مهم این است مقدمه باید از خود نویسنده باشد به منظور این که آوردن قسمتی از متنهای معروف به عنوان آرایهی تضمین ایرادی ندارد، ولی اینکه تنها اثر دیگری به عنوان مقدمه به کار رود، مورد پذیرش نیست؛ و همچنین باید از لحاظ سبک و لحن ادبی با متن یکسان باشد.
( بخارات گرم قهوه، خوب رقصیدن با ذرات سرد اکسیژن را بلد هستند، درست مانند من و تو؛ نگاهی به آنها میاندازم و باز آنها توانستند مرا جادو کنند. باز افکار و سوالها مرا به غل و زنجیر کشیدند؛ آخر چرا؟ پشت پا زدی به تمام قولهایت و رفتی؟ آخر چرا؟ بی پناه کردی دختری را که پناهش تو بودی؟ ویران کردی کمری را که به تو تکیه داده بود.
اما من به عشق تو هنوز ساز مینوازم؛ تنها تصویر چشمانِ کهکشانیات هست که در حین نواختن در مغزم نقش میبندد، آری این قدرت عشق است!
اما به من مگو باید باور کنم فرجام این عشق نافرجام این است! رفتهای و باز نخواهی گشت!؟)
خود متن مقدمه را به سه قسمت [ مقدمه + بدنه + نتیجه ]
تقسیم بندی میکنیم؛ در قسمت مقدمه نویسنده میبایست مقدمهای از انچه که اتفاق افتاده است یا مقدمهای از احساسات اتلاف شده بیان کند
و در قسمت بدنه به شرح احساسات بپردازد.
در این قسمت یعنی همان مقدمه، نویسنده توجیحی دارد برای عاشق شدن و همچنین اشاره به دل از کف دادن عاشق برای معشوقش.
بخارات گرم قهوه، خوب رقصیدن با ذرات سرد اکسیژن... در اینجا دلنویس اشاره به حس و حال خوب عاشقی دارد و احساساتش را بیان میکند که برای شروع مقدمه جلوهای زیبا به دلنوشته داده است
حال در ادامه یعنی قسمت بدنه نویسنده میبایست به شرح انچه که این احساسات و این مقدمه را در بر میگیرد بپردازد.
(آخر چرا؟ پشت پا زدی به تمام قولهایت و رفتی؟ آخر چرا؟ بی پناه کردی دختری را که پناهش تو بودی؟ ویران کردی کمری را که به تو تکیه داده بود.)
در اینجا خواننده بخش تراژدی دلنوشته برمیخورد و اما دلیل جدایی عاشق و معشوق را در نمیآید که تا حدودی قابل قبول است چرا که مقدمه نباید لو دهندهی ادامهی دلنوشته باشد.
( اما من به عشق تو هنوز ساز مینوازم؛ تنها تصویر چشمانِ کهکشانیات هست که در حین نواختن در مغزم نقش میبندد، آری این قدرت عشق است!
اما به من مگو باید باور کنم فرجام این عشق نافرجام این است! رفتهای و باز نخواهی گشت!؟)
و در قسمت اخر که به عنوان نتیجهگیری تلقی میشود نویسنده میبایست نتایج آن احساساتی و داستان بین عشق خود را بیان کند
و خب این نتیجهگیری تا حدودی با بدنه ارتباط داشت چرا که عاشق بیان میکند که همچنان عشقش را به معشوق خود حفظ میکند و غم و درد بازنگشتن یار را به جان میخرد.
مقدمه باید عنوان و ژانر تطابق داشته باشد!
اگر ژانرهای انتخابی عاشقانه تراژدی هستند مقدمه میبایست با هردو ژانر ارتباط داشته باشد و هردو احساسات در ان بکار رفته باشد.
باتوجه به دو ژانر عاشقانه و تراژدی که ژانرهای انتخابی نویسنده هستند، میتوان دید که هر دو ژانر به یک اندازه در مقدمه دیده میشوند.
انسجام :
مشخصا بین پارتهای مختلف هراثر باید انسجام ادبی، نگارشی و محتوایی وجود داشته باشد. بین پارتهای یک دلنوشته ادبی میبایست انسجام کاملا برقرار باشد
انسجام از ۳ لحاظ ادبی، نگارشی و محتوایی بررسی خواهد شد. منظور از انسجام ادبی رعایت لحن دلنوشته و عدم پرش لحن است.
دلنوشته یک اثر ادبی است، بهتر است لحن تمامی پارتها ادبی باشد زیرا خواننده با لحن ادبی بهتر میتواند احساسات را دریافت کند و به ژرف معنی و مفهوم دلنوشته پی ببرد.
لحن انتخابی نویسنده برای دلنوشته به مرگ فکر کنم یا نبودنت لحنی ادبی است که کاملا انتظار منتقد را برطرف کرده است و این لحن در تمامی پارتها به صورت یک دست و کاملا رعایت شده.
انسجام محتوایی باید به گونهای باشد که نویسنده در یک پارت ۳ خط قرار ندهد و در پارت بعدی ۶ یا ۷ خط
حجم پارتها هیچ تاکیدی نیست که شبیه به هم باشند اما باید حجم مشابه و نزدیک به همی داشته باشند
تقریبا تعداد خطوط هر پارت و حجمی که هر پارت در بر میگیرد اندازه به هم و نزدیک بود و هیچ تضادی در این بین نسبت به این موضوع دیده نشده است.
همچنین در انسجام محتوایی باید موضوع و احساسات بکار رفته در تمامی پارتها یکسان و مشابه باشد
محتوا و هدف تمامی پارتها یک منشا و سرچشمه داشت و موردی دیده نشد.
در واقع اکثرا پارتها بیانگر احساسات ناب و خوبی بودند که عاشق به معشوقش داشت
مثل پست ۸ که اکثر از خوبیهای یار گفته شده)
( تو همان نور خورشید بودی که به جنگل خشکیدهء دلم تابیدی و رنگ و زندگی تازهای به آنها دادی؛
سبزش کردی، سبزِ سبز... .)
رعایت اصول نگارشی در زیبایی و ظاهر متن تاثیر بسیاری دارد
همچنین خوانش و انتقال مفهوم و احساسات را برای خواننده راحت میکند
علائم نگارشی خصوصا نقطه، نقطهویرگول، سه نقطه و نقطه باید به درستی رعایت شوند
نیم فاصلهها باید رعایت شوند و غلط املایی دیده نشود.
خوشبختانه ما هم در رعایت علائم نگارشی و هم املایی استاندارد لازم را دیدیم.
هدف و ایده:
محتوایی که نویسنده بیان میکند باید جذاب، آشنا و نوآورانه باشد. البته یک محتوای کلیشهای نیز میتواند با بیان جذاب اثری خوب بسازد ولی زاویهی دید نو به یک موضوع کلیشهای یا یک محتوای نو با شیوهی نگارش جذاب نیز میتواند پوئن مثبتی برای نویسنده باشد.
همچنان تاکید میکنم که هدف و ایده انتخابی نویسنده باید جدید و دور از کلیشه باشد
اما اگر مانند بسیاری از دلنوشتهها هدف اصلی کلیشه بود نویسنده حتما باید با مواردی که باعث زیبایی دلنوشته میشوند همراه با قلم نويسنده این کلیشگی دور شود، و خب هدف این دلنوشته هم بیان احساسات عاشق به معشوقه خود در قالب دلتنگی بود و کلیشه محسوب میشود اما نویسنده با استفاده از ترکیب کلمات جدید و انتقال احساسات به خوبی توانسته از این میزان بکاهد.
دستور زبان :
اثر باید با یک لحن نوشته شود: ادبی یا عامیانه.
و نباید دو لحن با یکدیگر آمیخته شوند( البته در بعضی موارد خاص، آمیختن دو سبک با تبحر نویسنده و به گونهای که اثر را جذابتر کند مشکلی ندارد، که البته نیاز به مهارت بالایی دارد)
همانطور که در بالا هم اشاره کردیم
دلنوشته یک اثر ادبی است و بهتر است که به لحن ادبی نگارش شود زیرا باعث زیبایی هرچه بیشتر متن میشود و در انتقال احساسات کمک میکند
و خوشبختانه نویسنده لحن ادبی را برای دلنوشته خود برگزیده است و به همین مسیر ادامه داده است.
قسمت بعدی در این رکن مورد بررسی قرار میگیرد ساختمان دلنوشته است. نویسنده گاهی میتواند برای زیبایی بیشتر دلنوشته خود جای ارکان جمله را جابهجا کند، در اینجا منظورم همان جابهجایی فاعل و مفعول است.
باید توجه کرد که این جابهجایی نباید به صورتی باشد که ساختمان جمله بهم بریزد و خواننده متوجه منظور نشود.
نویسنده تا حدودی از این پوئن استفاده کرده است و بیشتر ترجیح داده است تا شیوه عادی جمله را انتخاب کند
اما همین مقدار استفاده شده هم خوب و باعث بهم ریختگی ساختمان نشده است.
دستور ادبی :
فعل حال به نظر من منتقد استفاده از ارایههای ادبی و کلمات جدید متنوع در یک دلنوشته کاملا اجباری هستند. آرایههای ادبی با همان معنا و مفهوم خود یک متن ساده را تبدیل به متن ادبی میکنند.
هرچه بیشتر از آرایههای ادبی در دلنوشته استفاده شود بهتر و زیباتر خواهد بود.
نویسنده باید سعی کند از ارایههای متنوعی بهره بگیرد و میزان استفاده را بالا ببرد نه اینکه در کل دلنوشته شاید یک یا دو ارایهی تکراری استفاده شود.
میزان استفاده از ارایههای ادبی در این دلنوشته در حد مطلوب و متوسط بود یعنی بازهم جای کار داشت و نویسنده میبایست برای زیبایی بیشتر از ارایههای ادبی بهره بگیرد
استفاده از کلمات جدید و متنوع به دلنوشته روح تازهای میبخشند و باعث زینت دلنوشته و خوش خلقی خواننده میشوند.
لازم به ذکر است که این کلمات ادبی که مدام رویش اصرار میکنم نباید طوری گنگ و عجیب باشند که خواننده و مخاطب شما برای فهمیدن معنای آن چندین لغتنامه را زیر و رو کند.
استفاده از کلمات جدید در این دلنوشته به خوبی انجام شده بود
نویسنده از کلمات چندان جدید استفاده نکرده بود که معنای ان غیرقابل فهم باشد ولی کلمات استفاده شده زیبا، ساده و در عین حال جذاب و گیرا بودند.
پیشنهادها و بیان ایرادات شما تنها برای پرتاب به سکوی بالاتر است برای پیشرفت و نه هیچ چیز دیگر.
دلنوشته فرجام عشق نا
فرجام چشمنواز با محتوای زیباییست؛ امیدوارم تا اخر ادامه بدید :)❤️🦋
موفق باشید و قلمت مانا🌹