جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

چالش انتخاب صحنه

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته گفتگو متفرقه کتاب توسط Eiman با نام انتخاب صحنه ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 442 بازدید, 10 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته گفتگو متفرقه کتاب
نام موضوع انتخاب صحنه
نویسنده موضوع Eiman
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ASHOB
موضوع نویسنده

Eiman

سطح
7
 
ونلوپه فون شویتز🍫
نویسنده حرفه‌ای
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
3,010
21,443
مدال‌ها
15
از بین صحنه‌های رمانتون، کدوم رو بیشتر دوست دارید؟
 

Rasha_S

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Oct
3,466
12,786
مدال‌ها
4
اینی که الان دارم مینویسیم، هنوز به صحنه‌ی مورد علاقم نرسیده و اگه بگم اسپویل میشه.
اونی که جلد یکش تموم شده، اون صحنه‌ای که شخصیت اصلی بخاطر افراد عزیزش مجبور شد زانو بزنه و برگرده به نقطه‌ی اول زندگیش
 

atefeh.m

سطح
1
 
نویسنده افتخاری انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
کاربر ویژه انجمن
Dec
873
25,938
مدال‌ها
3
خیلی جاهاش رو دوست دارم، اما اونجایی که آراز پبشنهاد محرمیت به دلارام داد😂 و بعدیش جایی که دلارام گفت آراز رو بیشتر از مورچه‌ها دوست داره 😂
 
موضوع نویسنده

Eiman

سطح
7
 
ونلوپه فون شویتز🍫
نویسنده حرفه‌ای
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
3,010
21,443
مدال‌ها
15
صحنه‌های ننوشته شده و بی حساب فصل سوم‌ به رنگ کوچ رو بیشتر از دو فصل نوشته شده و حساب شده‌اش دوست دارم، چون فعلا فقط تو ذهن خودمن.
اولین صحنه مربوط میشه به کتک خوردن علی و به کما رفتنش. حس می‌کنم اگه بنویسم، می‌تونه ترکیبی از عشق و امید و ناامیدی باشه.
دومین صحنه، مربوط به گریه‌های ماهک و دور شدن از پدر خوندشه.
سومین صحنه از فصل دومه، اونجا که ایمان متوجه بیماریش میشه، چون تنها کسی که دلهره‌ها و نگرانیشو واقعا حس می‌کنه، فقط خودمم.
چهارمین صحنه از فصل اول، صحنه زندانی شدن اریحا تو زیر زمینه، چون مقدمات حنیفا شدنش از همین‌جا چیده شد.
و آخرین صحنه‌ای که دوست دارم و از آخرین صحنه‌هاس، صحنه سبزی پاک کردن محراب و حامد و ایمانه و می‌تونم بگم هرچقدر اذیت کردن و باهام راه نیومدن رو با نوشتن این صحنه تلافی می‌کنم و میشه همون زدی ضربتی ضربتی نوش کن خودمون.
خانومم گفتن حامد به هرکس و ناکسی رو هم دوست دارم، چون به این نتیجه می‌رسم هیچ‌وقت قرار نیست آدم بشه.
 

زرطلا

سطح
2
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Mar
569
3,760
مدال‌ها
4
از صحنه‌ای که یکی از دخترا برای دروغ سیزده میره سر میز یه زوجی و به پسره میگه ازش حاملس😔😂😂
 

hananh_z

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
156
4,242
مدال‌ها
2
هرجا که رادان از رو غیرت قاطی میکنه رو دوست دارم😅💕
 

زرطلا

سطح
2
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Mar
569
3,760
مدال‌ها
4
از صحنه‌ای که تارا مثلا میخواد با کلمات بازی کنه ولی...
خراب میکنه😂
 
بالا پایین