نقد آثار کاربران [زعم و یقین] اثر «سایه کاربر انجمن رمان بوک»

[سایه مولوی]

عنوان: زعم و یقین
نویسنده: saye
ژانر:معمایی، اجتماعی
خلاصه: یک راه بود و چند بی‌راهه و ذهنی درگیر خیالات واهی، حقایق پنهان و مشکلات زندگی. برای پایان دادن مشکلات قدم به مسیری سراسر اشتباه می‌گذاردو اسیر تاریکی‌ها می‌شود.
حقیقت کدام است؟! هویتش چیست؟!
سلاح پر شده از گلوله‌های انتقام را سمت چه کسی باید نشانه رفت؟!

مطلوب - [زعم و یقین] اثر «سایه کاربر انجمن رمان بوک»

[رمان زعم و یقین] اثر«سایه مولوی کاربر انجمن رمان بوک» ژانر: معمایی، اجتماعی، عاشقانه. عضو گپ نظارت (7)S.O.W خلاصه: یک راه بود و چند بی‌راهه و ذهنی درگیر خیالات واهی، حقایق پنهان و مشکلات زندگی. برای پایان دادن مشکلات قدم به مسیری سراسر اشتباه می‌گذارد و اسیر تاریکی‌ها می‌شود. حقیقت کدام است؟...

forumroman.com

 

[RPR"]

رمان جالبی هست و وقتی میخونی کنجکاویت رو بر انگیخته می‌کنه مخصوصاً اونجا که حرف از سودی میزنه و من منتظره یک خراب کاری هستم😂

 

[اول شخص مفرد]

سلام وقتتون بخیر
شروع رمانتون برام جدید و جالب بود
تا به اینجا خیلی خوشم اومد از رمانتون در واقع از سبکی که انتخاب کردید
خیلی خوب و روون نوشته شده بود
توی نوشتن مونولوگ‌ها خیلی خوب عمل کردید
سعی کنید در ادامه داستان جایی که به مهمونی رفتن از کلیشه دوری کنید
چون در ذهن همه ما یک فضایی از پارتی و مهمونی هست و ما همون نگارش میکنیم حالا براساس چیزی که دیدیم یا شنیدیم و یا خوندیم
سعی کنید تنوع بدید کلیشش نکنید زیاد
یا زیادی رو اون پارت از داستان فوکوس نکنید
چون این از شات در خیلی از رمان‌ها هست
خلاصه رمانتون می‌تونست جذابتر باشه ولی بازهم مطلوب هست

خیرگی نگاه مردان در قهوه‌خانه را بر روی خودش و او احساس می‌کرد، به

بر روی خودش و او
بجای او بهتره یک اسم بیارید

سودی در یک خانواده ثروتمند

در یک خانواده ثروتمند
کلمه ثروتمند زیاد مناسب برای آنچه در ذهنتان قصد توصیف دارید نیست
یک بار کلیشه در ذهن خواننده ایجاد میکنه

ماجرای فردا شب و رزی بهت نگفت؟

فردا شب رو✅

پرهام و صداش

پرهام رو✅

رزی: کارت دعوتم از رفیقش گرفته.

سودی: ولی...

توی این دو قسمت
شما بهتره اینطوری عمل نکنی یعنی اسم کارکتر نیاری
یک طوری دیالوگ رو بنویسی تا خواننده خودش متوجه بشه

موفق باشید

 

[ساناز هموطن]

سلام سایه عزیزم.
برای نوشتن رمانی با این لحن و بافت روونی بهت تبریک میگم گلم. خودم به شخصه اسم رمان رو خیلی دوست داشتم و ترکیب دو واژه‌ی متضاد کنار هم عالیه.👏👏
همه چیز به جا توصیف شده و خواننده کامل در شرایط محیطی و احساسی داستان قرار می‌گیره.
تنها نکته‌ای که در روند رمان به چشم من اومد یکم به نظرم علامت‌های نگارشی می‌تونه به‌جاتر استفاده بشه. یا فعل‌ها در اواسط یه دیالوگ اول جمله نیان. این مقداری خوندن رو دشوار می‌کنه و خواننده مجبور میشه روی جمله مکث کنه.
مثال: (بوی الکل و بوی عطرش که با سیگار ترکیب شده بود داشت حالش را بهم میزد)
در این جمله «داشت» درسته فعلی که وسط جمله قرار گرفته اما خودش یک فعل تمام کننده است و بهتره سر جاش قرار بگیره و شما برای مکث دادن از ویرگول استفاده کنی.
مثال: بوی الکل و بوی عطرش که با سیگار ترکیب شده بود، حالش را داشت به‌هم میزد.
ساخت و بافت رمان عالیه گلم کمی فقط رو این علائم نگارشی به خصوص وقتی دو فعل پشت هم قرار می‌گیرند دقت کنید.
برات آرزوی موفقیت‌های چشمگیر دارم عزیز دلم.🌹

 

[.AikA.]

سلام سلام..
رمانت بهترینه و هرلحظه آدم رو کنجکاو تر میکنه و درکل خیییلییی رمان جذاب و عالی هستش...
موفق باشی عزیزدلم😍❤

 

[سایه مولوی]

سلام سلام..
رمانت بهترینه و هرلحظه آدم رو کنجکاو تر میکنه و درکل خیییلییی رمان جذاب و عالی هستش...
موفق باشی عزیزدلم😍❤

ممنونم از تعریفاتت گلم و همچنین آرزوی موفقیت برای تو💕

 

[لِئا.]

سلام عزیزم
خسته نباشی
رمان با قلم خیلی قشنگی داری
موضوع و شخصیت اصلی جالب و کمتر دیده شده‌ست‌ و باعث جذب کردن میشه.
فقط یه نکته که روی علائم نگارشی بیشتر دقت کن که صد البته توی گپ نظارت ویراستار بهتون میگن.
و اینکه روی تعداد خطوط هر پارت.
حتماً باید بین ۴۰ تا ۶۰ خط گوشی باشه.

موفق باشی عزیز جان🌹

 

[سایه مولوی]

سلام عزیزم
خسته نباشی
رمان با قلم خیلی قشنگی داری
موضوع و شخصیت اصلی جالب و کمتر دیده شده‌ست‌ و باعث جذب کردن میشه.
فقط یه نکته که روی علائم نگارشی بیشتر دقت کن که صد البته توی گپ نظارت ویراستار بهتون میگن.
و اینکه روی تعداد خطوط هر پارت.
حتماً باید بین ۴۰ تا ۶۰ خط گوشی باشه.

موفق باشی عزیز جان🌹

ممنونم از وقتی که برای خوندن رمانم گذاشتی عزیزم امیدوارم از ادامه‌اش هم لذت ببری و اینکه ممنون بابت تذکراتت سعی میکنم رعایت کنم.

 

[Leila Moradi]

سلام😍
داستانت زیباست و احساسات رو خیلی خوب به تصویر می‌کشی👌👏
قلم روانی داری و خواه ناخواه، مخاطب می‌تونه با شخصیت دختر داستان، روله هم‌دردی کنه و بالعکس حس تنفر هم نسبت به قادر داشته باشه که این یعنی تونستی خیلی حرفه‌ای تضاد رو به وجود بیاری. به مطالعه و پشتکارت ادامه بده سایه‌جان که مسیرت درخشانه.

 

[سایه مولوی]

سلام😍
داستانت زیباست و احساسات رو خیلی خوب به تصویر می‌کشی👌👏
قلم روانی داری و خواه ناخواه، مخاطب می‌تونه با شخصیت دختر داستان، روله هم‌دردی کنه و بالعکس حس تنفر هم نسبت به قادر داشته باشه که این یعنی تونستی خیلی حرفه‌ای تضاد رو به وجود بیاری. به مطالعه و پشتکارت ادامه بده سایه‌جان که مسیرت درخشانه.

ممنون وقتی که برای خوندن رمانم گذاشتی و امیدوارم تا آخرش همراهیم کنی و دوستش داشته باشی.