درخواست •° تعیین ناظر و تأیید اثر°•

[MAHYAS]

نام رمان: خیزاب
ژانر: درام، عاشقانه
خلاصه: گذشته را می‌توان نادیده گرفت، اما نمی‌توان از آن گریخت.
سورن پس از سال‌ها بازمی‌گردد؛ نه برای ماندن، که برای بستن زخم‌های کهنه‌ای که در سکوت روستا جا مانده‌اند. اما بازگشت او، موجی به پا می‌کندموجی که در دل ماهون، رازی دیرینه را بیدار می‌کند.
او که همیشه در رؤیای رفتن بود، حالا در میان تار و پود ناگفته‌ها گرفتار شده است. میان عشق و خیانتی که همچون خیزاب‌های دریا، هرگز آرام نمی‌گیرند.

برای تایپ اثر جدید، لازم است یکی از چهار اثرتان تمام شود یا به متروکه انتقال یابد.
درخواست شما رد شد. ​

 

[;as]

نام رمان: خیزاب
ژانر: درام، عاشقانه
خلاصه: گذشته را می‌توان نادیده گرفت، اما نمی‌توان از آن گریخت.
سورن پس از سال‌ها بازمی‌گردد؛ نه برای ماندن، که برای بستن زخم‌های کهنه‌ای که در سکوت روستا جا مانده‌اند. اما بازگشت او، موجی به پا می‌کندموجی که در دل ماهون، رازی دیرینه را بیدار می‌کند.
او که همیشه در رؤیای رفتن بود، حالا در میان تار و پود ناگفته‌ها گرفتار شده است. میان عشق و خیانتی که همچون خیزاب‌های دریا، هرگز آرام نمی‌گیرند.

 

[MAHYAS]

نام رمان: خیزاب
ژانر: درام، عاشقانه
خلاصه: گذشته را می‌توان نادیده گرفت، اما نمی‌توان از آن گریخت.
سورن پس از سال‌ها بازمی‌گردد؛ نه برای ماندن، که برای بستن زخم‌های کهنه‌ای که در سکوت روستا جا مانده‌اند. اما بازگشت او، موجی به پا می‌کندموجی که در دل ماهون، رازی دیرینه را بیدار می‌کند.
او که همیشه در رؤیای رفتن بود، حالا در میان تار و پود ناگفته‌ها گرفتار شده است. میان عشق و خیانتی که همچون خیزاب‌های دریا، هرگز آرام نمی‌گیرند.

نویسنده عزیز با درخواست شما موافقت شد.✓
ناظر تایید: @KahKeshan(:
°چنان چه پس از هفت روز ناظر تایید با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید°
@شاهدخت​

 

[نازی.م]

نام اثر: هاله‌ی ابهام
ژانر: اجتماعی، عاشقانه
نویسنده: نازنین مرادی

خلاصه

ملیکا، دختر زخم خورده‌ای است که در گذشته عزیزترین افراد زندگی‌اش را از دست داده و بعد از آن در خانه‌ی دوست پدرش زندگی می‌کند.
او در آنجا با آراد آشنا می‌شود و محبتی عمیق بین آنها شکل می‌گیرد. اما ناگهان آراد از ایران می‌رود و....

 

[MAHYAS]

نام اثر: هاله‌ی ابهام
ژانر: اجتماعی، عاشقانه
نویسنده: نازنین مرادی

خلاصه

ملیکا، دختر زخم خورده‌ای است که در گذشته عزیزترین افراد زندگی‌اش را از دست داده و بعد از آن در خانه‌ی دوست پدرش زندگی می‌کند.
او در آنجا با آراد آشنا می‌شود و محبتی عمیق بین آنها شکل می‌گیرد. اما ناگهان آراد از ایران می‌رود و....

نویسنده عزیز با درخواست شما موافقت شد.✓
ناظر تایید: @.Moon.
°چنان چه پس از هفت روز ناظر تایید با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید°
@شاهدخت​

 

[sambal]

درود سپاس از این‌که فرصتی برای نوشتن به‌ماداده شده.
دلنوشته‌ایی با عنوان دلنوشته‌های سمبل
در سایت درج کرده‌ام. تا این نقطه رو داشتم. از اینجا روزی دو بخش به داستان اضافه می‌شه.
درخواست داشتم مرحمت کنید و تایید کنید. ممنون می‌شم.

 

[MAHYAS]

درود سپاس از این‌که فرصتی برای نوشتن به‌ماداده شده.
دلنوشته‌ایی با عنوان دلنوشته‌های سمبل
در سایت درج کرده‌ام. تا این نقطه رو داشتم. از اینجا روزی دو بخش به داستان اضافه می‌شه.
درخواست داشتم مرحمت کنید و تایید کنید. ممنون می‌شم.

درخواست شما رد شد.
برای تعیین ناظر لازم است این فرم را پر کنید
نام اثر:
نویسنده:
ژانر:
خلاصه‌:​

 

[sambal]

درود یک رمان هم می‌خواهم شروع کنم.

نام اثر:مری به دانشگاه میره​

نام نویسنده:سمبل | سامان بالاهنگ​

ژانر: عاشقانه، روان‌شناختی​

خلاصه اثر:
مری مشکلات زیادی داشت، سخت با بقیه ارتباط برقرار می‌کرد، جز پدر و مادرش و جرج که پارسال با یک دخترِ دیگر دوست شده بود و رهایش کرده بود. دوست دیگری در این دنیای بزرگ نداشت. آیا رفتن به دانشگاه کالیفورنیا در لوس‌آنجلس این موضوع رو تغییر می‌دهد، آیا مری عشق زندگیش رو پیدا می‌کند؟

 

[MAHYAS]

درود یک رمان هم می‌خواهم شروع کنم.

نام اثر:مری به دانشگاه میره​

نام نویسنده:سمبل | سامان بالاهنگ​

ژانر: عاشقانه، روان‌شناختی​

خلاصه اثر:
مری مشکلات زیادی داشت، سخت با بقیه ارتباط برقرار می‌کرد، جز پدر و مادرش و جرج که پارسال با یک دخترِ دیگر دوست شده بود و رهایش کرده بود. دوست دیگری در این دنیای بزرگ نداشت. آیا رفتن به دانشگاه کالیفورنیا در لوس‌آنجلس این موضوع رو تغییر می‌دهد، آیا مری عشق زندگیش رو پیدا می‌کند؟

نویسنده عزیز با درخواست شما موافقت شد.✓
ناظر تایید: @SPEED
°چنان چه پس از هفت روز ناظر تایید با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید°
@شاهدخت​

 

[MAHYAS]

عنوان: مجسمه‌ای که نمی‌خواست بمیرد.
ژانر: جنایی، روانشناختی
نویسنده: Yalda.Sh
خلاصه:
سفری است به درون ذهن یک هنرمند دیوانه که تنفر با تنفر را در هم می‌آمیزد و در نهایت، سؤالاتی را درباره‌ی انتقام و هنر، و اینکه چه بهایی برای بیان احساسات باید پرداخت، مطرح می‌کند. آیا او می‌تواند از این دایره‌ی باطل فرار کند یا اینکه هنر او او را به سمت نابودی می‌کشاند؟
این‌بار مقتول است که قاتل خود را با زخم زبان خویش انتخاب میکند و... . پایانی برای رقم زدن آغاز!