درخواست •° تعیین ناظر و تأیید اثر°•

[SHAHDOKHT]

نام اثر: مُغلَق
نام نویسنده: ریحانه مدنی
ژانر: جنایی، اجتماعی
خلاصه: آلخاندرو، به عنوان یکی از روئسای بزرگ تیم مخفی و مرموزش سعی داره جایگاه خودش رو توی شغلی که مثل یه سایه‌ تاریک تو دل شبه ثابت نگه داره اما چه فایده وقتی که یه زخم کهنه سر باز می‌کنه، دیگه نمیشه جلوی خونریزیش رو گرفت.
ای کاش همیشه این ترس رو تو دلش داشت که شاید اون مرد یه روزی برگرده اما از اونجایی که آلخاندرو سعی داره با قدرت جلوی ترس‌هاش بایسته، از یه جایی به بعد همین امر پایه‌های زندگیش رو به مرز فرو ریختن نزدیک می‌کنه و... .

نویسنده عزیز با درخواست شما موافقت شد.✓
ناظر تایید: @Trodi
°چنان چه پس از هفت روز ناظر تایید با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید°
@شاهدخت
@ماهــر​

 

[SHAHDOKHT]

نام اثر: خط خطی هایه ثریا
نویسنده: سوری جابر
ژانر: اجتماعی
خلاصه: زندگی دختری به نام ثریا که به خاطر مشکلات خانوادگی و مخصوصا با پدرش و زجر و بیماری دچار افسردگی شدیدی میشه و وارد تاریکی مطلق برای سالها میشه ولی در آخر عشق خدا رو پیدا میکنه و سعی میکنه زندگی جدیدی رو شروع کنه...

نویسنده عزیز با درخواست شما موافقت شد.✓
ناظر تایید: @.AikA.
°چنان چه پس از هفت روز ناظر تایید با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید°
@شاهدخت
@ماهــر​

 

[SHAHDOKHT]

سلام درخواست تأیید اثر و تعیین ناظر لطفاً 🩷

نویسنده عزیز با درخواست شما موافقت شد.✓
ناظر تایید: @mischief
°چنان چه پس از هفت روز ناظر تایید با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید°
@شاهدخت
@ماهــر​

 

[STARLET]

نام رمان: هَزارو
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
خلاصه:
رها، میان دفترچه‌های نسخه و شب‌بیداری‌های بی‌پایان، هنوز امید را از صدای آدین می‌جوید؛ کودکی که جهان را بی‌واژه می‌فهمد.
در اتاقی میان سپیدپوش‌ها، نگاهی آرام به او می‌رسد؛ آرش، مردی که بلد است سکوت را معنا کند.
دل می‌لرزد، اما گذشته، هنوز مشت گره کرده است.
پرند هست، بیماری هست، و مرزی که نباید شکسته شود.
اما گاهی مرگ، پرده‌ای می‌شود برای زایش دوباره.
و نگاهی که روزی مانع بود، نجات می‌شود.

 

[SHAHDOKHT]

نام رمان: هَزارو
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
خلاصه:
رها، میان دفترچه‌های نسخه و شب‌بیداری‌های بی‌پایان، هنوز امید را از صدای آدین می‌جوید؛ کودکی که جهان را بی‌واژه می‌فهمد.
در اتاقی میان سپیدپوش‌ها، نگاهی آرام به او می‌رسد؛ آرش، مردی که بلد است سکوت را معنا کند.
دل می‌لرزد، اما گذشته، هنوز مشت گره کرده است.
پرند هست، بیماری هست، و مرزی که نباید شکسته شود.
اما گاهی مرگ، پرده‌ای می‌شود برای زایش دوباره.
و نگاهی که روزی مانع بود، نجات می‌شود.

نویسنده عزیز با درخواست شما موافقت شد.✓
ناظر تایید: @Ciel
°چنان چه پس از هفت روز ناظر تایید با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید°
@شاهدخت
@ماهــر​

 

[Hadis9]

نام اثر : اولین سفر بدون مادرم
نویسنده : حدیثه حسن پور
ژانر : فانتزی ،عاشقانه،پلیسی
خلاصه:
به نام خدا

خلاصه: گروهی از پلیس های یه کلانتری که شامل 6 نفر هستن از طرف کلانتری به یک جزیره برای تفریح میرن یکی از عضو گروه که اسمش حدیث هست توی سفر چیز های عجیبی میبینه ک شروع ماجراس...

 

[الهه.م]

نام رمان: فرمانروای جنگلی
ژانر: فانتزی- عاشقانه
خلاصه: اتحادی از جنس وحشی‌گری، با گله‌ای درنده خو، فرار از قبیله را می‌طلبد. آنگاه که قانون‌شکنی و سرکشی بر همگان آشکار شود، طبیعت وحش مأمنگاه امن‌تری از قبیله خواهد بود. پس باید در آن کشمکش مرگ‌بار و تهدیدآمیز برای زنده ماندن، از عمق لطافت‌ها به گودال وحشت پناه برد و برای تسلط به درندگان خونخوار، جنگید. حال انسانی لطیف‌تر از برگ گل، میان پنجاه گله اصیل زندگی می‌کند. آرامش جنگل با خبر کوچ درنده‌های کوهستانی برهم می‌ریزد؛ درحالی‌که هیچ‌ک.س نمی‌داند هدف از کوچ نابهنگام چیست.

 

[SHAHDOKHT]

نام اثر : اولین سفر بدون مادرم
نویسنده : حدیثه حسن پور
ژانر : فانتزی ،عاشقانه،پلیسی
خلاصه:
به نام خدا

خلاصه: گروهی از پلیس های یه کلانتری که شامل 6 نفر هستن از طرف کلانتری به یک جزیره برای تفریح میرن یکی از عضو گروه که اسمش حدیث هست توی سفر چیز های عجیبی میبینه ک شروع ماجراس...

نویسنده عزیز با درخواست شما موافقت شد.✓
ناظر تایید: @Ciel
°چنان چه پس از هفت روز ناظر تایید با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید°
@شاهدخت
@ماهــر​

 

[SHAHDOKHT]

نام رمان: فرمانروای جنگلی
ژانر: فانتزی- عاشقانه
خلاصه: اتحادی از جنس وحشی‌گری، با گله‌ای درنده خو، فرار از قبیله را می‌طلبد. آنگاه که قانون‌شکنی و سرکشی بر همگان آشکار شود، طبیعت وحش مأمنگاه امن‌تری از قبیله خواهد بود. پس باید در آن کشمکش مرگ‌بار و تهدیدآمیز برای زنده ماندن، از عمق لطافت‌ها به گودال وحشت پناه برد و برای تسلط به درندگان خونخوار، جنگید. حال انسانی لطیف‌تر از برگ گل، میان پنجاه گله اصیل زندگی می‌کند. آرامش جنگل با خبر کوچ درنده‌های کوهستانی برهم می‌ریزد؛ درحالی‌که هیچ‌ک.س نمی‌داند هدف از کوچ نابهنگام چیست.

نویسنده عزیز با درخواست شما موافقت شد.✓
ناظر تایید: @جک_اسپارو(:
°چنان چه پس از هفت روز ناظر تایید با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید°
@شاهدخت
@ماهــر​

 

[Vannes]

درخواست تایید رمانم رو دارم.