- Jun
- 247
- 2,951
- مدالها
- 2
سکوت میکنم چون اون موقع که داشتم حرف میزدم توجهی به حرفام نداشتیدوقتی خیلی سکوت میکنی میگن سکوت علامت رضایت
چقدر احمقانه فکر میکنن
سکوت میکنم چون گوشی برای شنیدن ندارم
با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشتهباشید.
اکنون ثبتنام کنید!سکوت میکنم چون اون موقع که داشتم حرف میزدم توجهی به حرفام نداشتیدوقتی خیلی سکوت میکنی میگن سکوت علامت رضایت
چقدر احمقانه فکر میکنن
سکوت میکنم چون گوشی برای شنیدن ندارم
سکوت میکنم چون هیچوقت ازم نپرسیدن چرا و چجوری حالت این شده!سکوت میکنم چون اون موقع که داشتم حرف میزدم توجهی به حرفام نداشتید
اونا حالشون بد میشد اکیپی میرفتن شمال لب دریا گیتار میزدن😂 ولی اینجا دنیای واقعیه از این خبرا نیستدلم میخواد مثل اون شخصیتای رمانا که یه مکان دنج و خفن داشتن و وقتی حالشون بد بود یا دلشون گرفته بود میرفتن اونجا، منم یه مکان خفن و دنج داشتم که هربار به اونجا پناه میبردم و فقط آهنگ گوش پلی میکردم و گوش میدادم..
از اینکه از آدمای خونه به اتاق پناه ببرم که اونم عمومیه بدم میاد🤝🏻
ما که پول نداشتیم دماغامان را عمل کنیم و گونه بکاریم، ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، ما که موی بلوند و قد بلند نداشتیم، ما که چشمهایمان رنگی نبود؛ رفتیم و کتاب خواندیم! و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم، آنقدر که هربار که رفتیم در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت. میدانی آن جراح که هرروز ما را زیباتر میکند، اسمش چیست؟ اسمش "کتاب" است! چاقویش درد ندارد، امّا همهاش درمان است. هزینهاش هرقدر هم که باشد به این زیبایی میارزد. من نشانی مطب این پزشک را به همه ی شما می دهم: رمان بوک! بی وقت قبلی داخل شوید! این طبیب مشفق، اینجا نشسته است، منتظر شماست!
*ثبت نام*
سلام مهمان عزیز
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر آثارتان به خانواده رمان بوک بپیوندید:
کلیک برای: عضویت در انجمن رمان بوک