درخواست •° تعیین ناظر و تأیید اثر°•

[ROKH]

عنوان: هوژینا
ژانر: عاشقانه، فانتزی، معمایی
نویسنده: مهرسا چناری
خلاصه: نگار، دختری شاد و امروزی، تابستانی را در روستای آرام مادربزرگش می‌گذراند؛ در میان بوی نان تازه و خنده‌های خانوادگی. اما یک حادثهٔ مرموز، زندگی او را تغییر می‌دهد. درگیر نفرینی که او را به رویارویی با مردی از نوادگان سنگدل میبرد. مردی با ظاهری فریبنده و قلبی سنگین، که گویی از اعماق تاریخچه قصه هایش آمده است.
دو دنیای متضاد: عشق و نفرت، مدرنیت و سنت‌ های تاریک، آزادی و اسارت.
آیا نگار می‌تواند از این تلهٔ شوم بگریزد؟

درود، با درخواست شما موافقت شد.
ناظر شما: @Kiana'
چنانچه پس از هفت روز ناظر با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید.
@Sanai_paiiz
@ROKH ​

 

[ROKH]

نام اثر"ذوق پلید
نویسنده"rozh.m
ژانر"درام ، عاشقانه ، سبک قدیمی
خلاصه رمان " راحیل ب زور مامان باباش با پسری ازدواج میکنه ک پدر پسره برای ادامه نسلش ب فرزند پسر نیاز داره ولی پسره هم راضی ب این ازدواج نیست اما ی اتفاقایی میفته ک باعث میشه...

درود، با درخواست شما موافقت شد.
ناظر شما: @MUNSTER
چنانچه پس از هفت روز ناظر با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید.
@Sanai_paiiz
@ROKH ​

 

[ROKH]

نام اثر:قدم های آرام در نیمه شب
نویسنده:السا
ژانر:عاشقانه، درام
خلاصه:آرام آرام گام برمیدارد،قدم زدن آن هم در آن مکان برایش از کابوس وحشت ناک تر است،اما برای یافتن گذشته‌ی خود مجبور است....

درود، با درخواست شما موافقت شد.
ناظر شما: @RAYA
چنانچه پس از هفت روز ناظر با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید.
@Sanai_paiiz
@ROKH ​

 

[FROSTBITE]

عنوان داستان: خیزش سایه‌ها
ژانر: ترسناک، روانشناختی، ماورایی
نویسنده: یگانه
خلاصه :
سارا به حمام قدیمی حسن‌آباد می‌رود تا رازهای پنهانش را کشف کند، اما چیزی در تاریکی او را دنبال می‌کند. صداهای زمزمه‌آلود، سایه‌های نامعلوم و آیینه‌هایی که تصویرش را تحریف می‌کنند، ذهنش را به بازی می‌گیرند. واقعیت و خیال در هم می‌آمیزند و هر قدم او را عمیق‌تر در ترس فرو می‌برد. هیچ‌ک.س نیست، اما حضور ناپیدا دائم حس می‌شود… و سارا هرگز مطمئن نمی‌شود چه چیزی واقعی است و چه چیزی ساخته ذهن اوست.

 

[Sanai_paiiz]

عنوان داستان: خیزش سایه‌ها
ژانر: ترسناک، روانشناختی، ماورایی
نویسنده: یگانه
خلاصه :
سارا به حمام قدیمی حسن‌آباد می‌رود تا رازهای پنهانش را کشف کند، اما چیزی در تاریکی او را دنبال می‌کند. صداهای زمزمه‌آلود، سایه‌های نامعلوم و آیینه‌هایی که تصویرش را تحریف می‌کنند، ذهنش را به بازی می‌گیرند. واقعیت و خیال در هم می‌آمیزند و هر قدم او را عمیق‌تر در ترس فرو می‌برد. هیچ‌ک.س نیست، اما حضور ناپیدا دائم حس می‌شود… و سارا هرگز مطمئن نمی‌شود چه چیزی واقعی است و چه چیزی ساخته ذهن اوست.

درود، با درخواست شما موافقت شد.
ناظر شما: @خانمِ ستایش
چنانچه پس از هفت روز ناظر با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید.
@Sanai_paiiz
@ROKH ​

 

[ROKH]

عنوان: جَمَر‌
نویسنده: Bloodreina
ژانر: درام، عاشقانه
خلاصه: گویند او یک مار است، خوش خط و خال. زنی از دل اهواز و بیابان، زیبا و فریبنده، با دستانی شفابخش، اما نگاهی که روح را می‌سوزاند.
او را جمر بنامند، اخگری خفته و پنهان در خاکستر سالیان. هیچ‌ک.س نمی‌داند چه زمانی شعله خواهد کشید. اما وقتی زبانه بکشد، فرقی میان گناهکار و بیگناه قائل نخواهد بود.

به‌علت گذر یک هفته و پاسخ‌گو نبودن ناظر، ناظر جدید شما @Kiana' می‌باشد.
اگر پس از یک هفته ناظر با شما خصوصی نزد، به مدیریت کتاب اطلاع دهید.
@ROKH
@Sanai_paiiz ​

 

[آیدا رستمی]

سلام درخواست تایید رمانم رو دارم.

به نام خدا

نام رمان: مجبوری با من بمانی (#بازنویسی)

نویسنده: آیدا رستمی

ژانر: #عاشقانه #تراژدی

خلاصه:
و تصمیم گرفته بودم برادرم باشی
خواهرت باشم
محافظ قلبم باشی
دستان حلقه شده‌ی دورت باشم
فراموشم کردی
فراموشت کردم
اما پیچ و تاب زمان
جبر روزگاران
ما را به هم نزدیک کرد
در نقش‌های دیگر
ماسک‌های بر روی صورت دیگر
تو تداعی گر درد من شدی و من ناچار به سوختن برای کودکی که از جنس من نبود
اما حالا که در مقابل هم ایستاده‌ایم
به من بگو
مرد من،
چه شد که تصمیم گرفتی جای مرهم نمک بر روی زخم‌ شوی؟
جای زمزمه دوستت دارم از هم متنفر شویم؟
داستانمان چه بود و چه شد که مقابل یکدیگریم؟

 

[سارابـهار❁]

سلام و دروود.
درخواست تأیید رمان دارم.

عنوان: احمق‌های جهنمی
ژانر: فانتزی، طنز
نویسندگان: کارگروهی _ سارابهار و امیر احمد

---

خلاصه: وقتی سیارک داشت به زمین نزدیک می‌شد، چهار شخصیت عجیب در کافه‌ای کوچک گرفتار می‌شوند: یک فیلسوفِ بی‌پول، یک پیشخدمتِ حق‌به‌جانب، یک آشپزِ سریال‌باز و یک مشتریِ نودل‌خورِ مرموز. پس از مرگ، آن‌ها جهنم را به هم می‌ریزند، شیطان را تا مرز جنون پیش می‌برند و حتی قوانین الهی را دستکاری می‌کنند. داستان به جایی می‌رسد که شیطان و حتی خودِ خدا برای رهایی از شر آن‌ها تصمیمی بی‌برگشت می‌گیرند...

 

[ROKH]

سلام درخواست تایید رمانم رو دارم.

به نام خدا

نام رمان: مجبوری با من بمانی (#بازنویسی)

نویسنده: آیدا رستمی

ژانر: #عاشقانه #تراژدی

خلاصه:
و تصمیم گرفته بودم برادرم باشی
خواهرت باشم
محافظ قلبم باشی
دستان حلقه شده‌ی دورت باشم
فراموشم کردی
فراموشت کردم
اما پیچ و تاب زمان
جبر روزگاران
ما را به هم نزدیک کرد
در نقش‌های دیگر
ماسک‌های بر روی صورت دیگر
تو تداعی گر درد من شدی و من ناچار به سوختن برای کودکی که از جنس من نبود
اما حالا که در مقابل هم ایستاده‌ایم
به من بگو
مرد من،
چه شد که تصمیم گرفتی جای مرهم نمک بر روی زخم‌ شوی؟
جای زمزمه دوستت دارم از هم متنفر شویم؟
داستانمان چه بود و چه شد که مقابل یکدیگریم؟

درود، با درخواست شما موافقت شد.
ناظر شما: @جک_اسپارو(:
چنانچه پس از هفت روز ناظر با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید.
@Sanai_paiiz
@ROKH ​

 

[ROKH]

سلام و دروود.
درخواست تأیید رمان دارم.

عنوان: احمق‌های جهنمی
ژانر: فانتزی، طنز
نویسندگان: کارگروهی _ سارابهار و امیر احمد

---

خلاصه: وقتی سیارک داشت به زمین نزدیک می‌شد، چهار شخصیت عجیب در کافه‌ای کوچک گرفتار می‌شوند: یک فیلسوفِ بی‌پول، یک پیشخدمتِ حق‌به‌جانب، یک آشپزِ سریال‌باز و یک مشتریِ نودل‌خورِ مرموز. پس از مرگ، آن‌ها جهنم را به هم می‌ریزند، شیطان را تا مرز جنون پیش می‌برند و حتی قوانین الهی را دستکاری می‌کنند. داستان به جایی می‌رسد که شیطان و حتی خودِ خدا برای رهایی از شر آن‌ها تصمیمی بی‌برگشت می‌گیرند...

درود، با درخواست شما موافقت شد.
ناظر شما: @Bloodreina
چنانچه پس از هفت روز ناظر با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید.
@Sanai_paiiz
@ROKH ​