مشاعره اشعار حافظ

[★ Ha_Nill ★]

ساقی به نور باده برافروز جام ما
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما

لطفا اسپم ندید

 

[MHP]

ساقی به نور باده برافروز جام ما
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما

لطفا اسپم ندید

ان ک.س است اهل بشارت که اشارت داند
نکته‌ها هست بسی محرم اسرار کجاست

 

[-PANAHツ]

ان است اهل بشارت که اشارت داند
نکته‌ها هست بسی محرم اسرار کجاست

تو خوش می‌باش با حافظ برو گو خصم جان می‌ده

چو گرمی از تو می‌بینم چه باک از خصم دم سردم​

 

[مژگان سلاجقه]

تو خوش می‌باش با حافظ برو گو خصم جان می‌ده

چو گرمی از تو می‌بینم چه باک از خصم دم سردم​

من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را

 

[ممد صنوبر]

یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه ی اخزان شود روزی گلستان غم مخور

 

[مژگان سلاجقه]

یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه ی اخزان شود روزی گلستان غم مخور

راه پنهانی میخانه نداند همه ک.س
جز من و زاهد و شیخ و دوسه رسوای دگر

 

[matieh]

روی مقصود که شاهان به دعا می‌طلبند
مَظهَرَش آینهٔ طلعتِ درویشان است

 

[Starscream]

ترسم که روز حشر عنان بر عنان رود
تسبیح شیخ و خرقه رند شرابخوار

 

[*Atena_#]

آنکه در طرز غزل نکته ب حافظ آموخت
یار شیرین سخن نادره گفتار من است

 

[DOonYa]

آنکه در طرز غزل نکته ب حافظ آموخت
یار شیرین سخن نادره گفتار من است

تو همچو صبحی من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که همــی سپرم