جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار خواجوی کرمانی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط SETAREH_M با نام خواجوی کرمانی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 8,248 بازدید, 300 پاسخ و 4 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع خواجوی کرمانی
نویسنده موضوع SETAREH_M
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01

MHP

سطح
10
 
[ معاونت کل ]
پرسنل مدیریت
معاونت کل انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,323
46,954
مدال‌ها
23
ساقیا ساغر شراب کجاست
وقت صبحست آفتاب کجاست


خستگی غالبست مرهم کو
تشنگی بیحدست آب کجاست


درد نوشان درد را به صبوح
جز دل خونچکان کباب کجاست


همه عالم غمام غم بگرفت
خور رخشان مه نقاب کجاست


لعل نابست آب دیده ما
آن عقیقین مذاب ناب کجاست


تا بکی اشک بر رخ افشانیم
آخر آن شیشه گلاب کجاست


بسکه آتش زبانه زد در دل
جگرم گرم شد لعاب کجاست


از تف سی*ن*ه و بخار خمار
جانم آمد بلب شراب کجاست


دلم از چنگ می‌رود بیرون
نغمهٔ زخمهٔ رباب کجاست


بجز از آستان باده فروش
هر شبم جایگاه خواب کجاست


دل خواجو ز غصه گشت خراب
مونس این دل خراب کجاست
 

MHP

سطح
10
 
[ معاونت کل ]
پرسنل مدیریت
معاونت کل انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,323
46,954
مدال‌ها
23
ای باغبان بگو که ره بوستان کجاست
در بوستان گلی چو رخ دوستان کجاست


وی دوستان چه باشد اگر آگهی دهید
کان سرو گلعذار مرا بوستان کجاست


تا چند تشنه بر سر آتش توان نشست
آن آب روح‌پرور آتش نشان کجاست


در دم بجان رسید و طبیبم پدید نیست
دارو فروش خسته دلانرا دکان کجاست


من خفته همچو چشم تو رنجور و در دلت
روزی گذر نکرد که آن ناتوان کجاست


چون ز آب دیده ناقه ما در وحل بماند
با ما بگو که مرحله کاروان کجاست


از بس دل شکسته که برهم افتاده است
پیدا نمی‌شود که ره ساربان کجاست


در وادی فراق به جز چشمهای ما
روشن بگو که چشمهٔ آب روان کجاست


خواجو ز بحر عشق کران چون توان گرفت
زیرا که ک.س نگفت که آنرا کران کجاست
 

MHP

سطح
10
 
[ معاونت کل ]
پرسنل مدیریت
معاونت کل انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,323
46,954
مدال‌ها
23
منزلگه جانست که جانان من آنجاست
یا روضهٔ خلدست که رضوان من آنجاست


هردم بدلم می‌رسد از مصر پیامی
گوئیکه مگر یوسف کنعان من آنجاست


پر می‌زند از شوق لبش طوطی جانم
آری چکنم چون شکرستان من آنجاست


هر چند که در دم نشود قابل درمان
درد من از آنست که درمان من آنجاست


شاهان جهان را نبود منزل قربت
آنجا که سراپردهٔ سلطان من آنجاست


جائیکه عروسان چمن جلوه نمایند
گل را چه محل چونکه گلستان من آنجاست


برطرف چمن سرو سهی سر نفرازد
امروز که آن سرو خرامان من آنجاست


بستان دگر امروز بهشتست ولیکن
هرجا که توئی گلشن و بستان من آنجاست


مرغان چمن‌باز چو من عاشق و مستند
کان نرگس مسـ*ـت و گل خندان من آنجاست


گر نیست وصولم به سراپردهٔ وصلت
زینجا که منم میل دل و جان من آنجاست


از زلف تو کوته نکنم دست چو خواجو
زیرا که مقام دل حیران من آنجاست
 

MHP

سطح
10
 
[ معاونت کل ]
پرسنل مدیریت
معاونت کل انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,323
46,954
مدال‌ها
23
این باد کدامست که از کوی شما خاست
وین مرغ چه نامست که از سوی سبا خاست


باد سحری نکهت مشک ختن آورد
یا بوئی از آن سلسله غالیه‌سا خاست


گوئی مگر انفاس روان‌بخش بهشتست
این بوی دلاویز که از باد صبا خاست


برخاسته بودی و دل غمزده می‌گفت
یا رب که قیامت ز قیام تو چرا خاست


بنشین نفسی بو که بلا را بنشانی
زان رو که ز بالای تو پیوسته بلا خاست
 

MHP

سطح
10
 
[ معاونت کل ]
پرسنل مدیریت
معاونت کل انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,323
46,954
مدال‌ها
23
شور از دل یکتای من خسته برآورد
هر فتنه و آشوب کز آن زلف دوتا خاست


این شمع فروزنده ز ایوان که افروخت
وین فتنه نو خاسته آیا ز کجا خاست


از پرده برون شد دل پرخون من آندم
کز پرده‌سرا زمزمهٔ پرده‌سرا خاست


خواجو به جز از بندگی حضرت سلطان
کاری نشنیدیم که از دست گدا خاست
 

MHP

سطح
10
 
[ معاونت کل ]
پرسنل مدیریت
معاونت کل انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,323
46,954
مدال‌ها
23
ایکه از باغ رسالت چو تو شمشاد نخاست
کار اسلام ز بالای بلندت بالاست


شکل گیسوی و دهان تو بصورت حامیم
حرف منشور جلال تو بمعنی طاهاست


شب که داغ خط هندوی تو دارد چو بلال
دلش از طره عنبرشکنت پر سود است


زمزم از خجلت الفاظ تو غرق عرقست
مروه از پرتو انوار تو در عین صفاست


هر که او مشتریت گشت زهی طالع سعد
وانک در مهر تو چون ماه بیفزود بکاست


پیش آن سنبل مشکین عبیر افشانت
سخن نافهٔ تاتار نگویم که خطاست
 

MHP

سطح
10
 
[ معاونت کل ]
پرسنل مدیریت
معاونت کل انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,323
46,954
مدال‌ها
23
در شب قدر خرد با خم گیسویت گفت
«ایکه از هر سر موی تو دلی اندرو است


از تو موئی بجهانی نتوان دادن از آنک
«یک سر موی ترا هردو جهان نیم بهاست »


قطره‌ئی بخش ز دریای شفاعت ما را
کاب سرچشمهٔ مهرت سخن دلکش ماست


در تو بستیم بیک موی دل از هر دو جهان
که بیک موی تو کار دو جهان گردد راست


مکن از خاک درخویش جدا خواجو را
که بود خاک ره آنکس که ز کوی تو جداست
 

MHP

سطح
10
 
[ معاونت کل ]
پرسنل مدیریت
معاونت کل انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,323
46,954
مدال‌ها
23
این بوی بهارست که از صحن چمن خاست
یا نکهت مشکست کز آهوی ختن خاست


انفاس بهشتست که آید به مشامم
یا بوی اویسست که از سوی قرن خاست


این سرو کدامست که در باغ روان شد
وین مرغ چه نامست که از طرف چمن خاست


بشنو سخنی راست که امروز در آفاق
هر فتنه که هست از قد آن سیم بدن خاست


سودای دل سوختهٔ لاله سیراب
در فصل بهار از دم مشکین سمن خاست


تا چین سر زلف بتان شد وطن دل
عزم سفرش از گذر حب وطن خاست


آن فتنه که چون آهوی وحشی رمد از من
گوئی ز پی صید دل خستهٔ من خاست


هر چند که در شهر دل تنگ فراخست
دل تنگیم از دوری آن تنگ دهن خاست


عهدیست که آشفتگی خاطر خواجو
از زلف سراسیمهٔ آن عهدشکن خاست
 

MHP

سطح
10
 
[ معاونت کل ]
پرسنل مدیریت
معاونت کل انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,323
46,954
مدال‌ها
23
گر نه مرغ چمن از همنفس خویش جداست
همچو من خسته و نالنده و دل ریش چراست


آن چه فتنه‌ست که در حلقه رندان بنشست
وین چه شورست که از مجلس مستان برخاست


گر از آن سنبل گلبوی سمن فرسا نیست
چیست این بوی دلاویز که با باد صباست


تا برفتی نشدی از دل تنگم بیرون
گر چه تحقیق ندانم که مقام تو کجاست


شادی وصل نباید من دلسوخته را
اگرش این همه اندوه جدائی ز قفاست


بوصال تو که گر کوه تحمل بکند
این همه بار فراق تو که برخاطر ماست
 

MHP

سطح
10
 
[ معاونت کل ]
پرسنل مدیریت
معاونت کل انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,323
46,954
مدال‌ها
23
محمل آن به که ازین مرحله بیرون نبرم
که ره بادیه از خون دلم ناپیداست


به رضا از سر کوی تو نرفتم لیکن
ره تسلیم گرفتم چو بدیدم که قضاست


چه بود گر به نمی نامه دلم تازه کنی
چه شود گر به خمی خامه کنی کارم راست


گر دهد باد صبا مژدهٔ وصلت خواجو
مشنو کان همه چون درنگری باد هواست
 
بالا پایین