جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فایل شده ● دختری پر از آرزوهای محال اثر مبینا عباسی ●

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط مبینای شهر قصه ها با نام ● دختری پر از آرزوهای محال اثر مبینا عباسی ● ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,400 بازدید, 26 پاسخ و 17 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع ● دختری پر از آرزوهای محال اثر مبینا عباسی ●
نویسنده موضوع مبینای شهر قصه ها
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط اولدوز
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Nov
2,475
37,996
مدال‌ها
5
نام نویسنده: مبینا عباسی
نام دلنوشته: دختری پر از آرزوهای محال!
ژانر: تراژدی، عاشقانه، اجتماعی
ناظر: @ویتامین
ویراستار: @رها جانم
تگ: مطلوب
مقدمه: نمی‌دانم باید گفت یادش بخیر یا نه؟ وقتی با هزار تا مانع، لباسی را که دوست داشتم می‌پوشیدم!
یا بگویم چه خوب شد گذشت آن روز‌هایی که در بند یک دیو، مریض بودم که عاشقانه دوستش داشتم؛ ولی این عشق چیزی جز عادت نبود.
شاید باید با خود بگویم که خداراشکر که تمام شد و موهای من با باد رهسپار شدند... . Negar_۲۰۲۲۰۵۱۳_۱۱۵۲۴۸.png
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

DELVAN.

سطح
5
 
ارشد بازنشسته
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
Dec
4,089
24,775
مدال‌ها
6
Negar_۲۰۲۲۰۸۲۸_۱۲۲۴۵۷ (1).png
عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.

حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[
قوانین تایپ دلنوشته]
پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:

[ تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]
بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد بدهید:

[ تاپیک درخواست تگ دلنوشته]
پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:

[ تاپیک درخواست جلد ]
و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[
تاپیک اعلام پایان دلنوشته]
دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]
با آرزوی موفقیت برای شما،
♡تیم مدیریت تالار ادبیات♡
 
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Nov
2,475
37,996
مدال‌ها
5
مثل همیشه، خیره به پنجره‌ای که نم باران زده و باز هم تداعی همان آرزوهایی که دیگر خیلی وقت است که از من دورِ دورِ دور شده‌اند؛ مثل همیشه خیره به قطره‌های باران که مرا یاد آخرین اشک‌هایم می‌اندازد، باز هم تو را می‌خواهم، باز هم تورا می‌پرستم و این مردم چه می‌دانند که می‌گویند بر گذشته افسوس نخور! گذشته‌ای که همه‌ی آینده‌ی من بود... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Nov
2,475
37,996
مدال‌ها
5
نخواستم که طغیان کنم در قلب تو!
خودم سالیان سال است که در اجبار‌ها غرق شده‌ام... .
دیگر حالی برای تو، من ندارم. جانی برای تو ندارم؛ وقتی که بال‌هایم بسته است.
دلم می‌خواست که با خواندن ترانه‌ای بگویم که چقدر دوستت دارم؛ ولی یادم آمد که حق آواز خواندن را هم من ندارم.
من حتی حق فریاد زدن را هم ندارم... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Nov
2,475
37,996
مدال‌ها
5
افکاری که دیگر باطل شده‌اند، همانند پیچکی دور تن خسته‌ی من حاله‌ای زده‌اند که توصیفی برایشان پیدا نمی‌کنم.
تو خوب می‌دانی، به چه چیز فکر می‌کنم!
به هزاران رویایی که خاکستر شد... .
به هزاران خواسته‌ای که به خاطر جنسیتم، تحریم شدند... .
خوب می‌دانی که چه می‌خواهم از این روزگار، خودت را گمراه نکن!
من همین جا هستم، دنبال چه می‌گردی؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Nov
2,475
37,996
مدال‌ها
5
کجا را بگردم، تا فقط اندکی آرامش را مهمان ذهن خسته‌ام کنم؟
ای دل خسته‌ی من، برایت می‌نویسم تو بخوان.
هیچکس نمی‌خواهد بداند که بر من چه گذشته؛ ولی تو بخوان!
برای من عدالت بی‌معنا شد؛ وقتی خواستم صدایم را آغشته به روح زخم خورده‌ی آدمیان کنم، عدالت برای من هیچ معنایی نداشت!
چه روزهای تلخی بود و هست، به امید روزی که روزگارم شیرین می‌گذرد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Nov
2,475
37,996
مدال‌ها
5
این‌جا است!
ذهن خسته‌ای که از تکرار دائم شکست‌هایش بی‌زار و درمانده است، این‌جا است.
مگر می‌شود غافل شوم از حق انسانیت خویش؟
مگر می‌شود سکوت کنم وقتی فریاد را دارم؟
سایه‌ی اجبار بر روی تن من افتاده است و خورشید پناهم نمی‌دهد.
مگر می‌شود افکارم را گول بزنم که دیگر تمام شده و گذشته است؟
مگر می‌شود شب سیه را به طلوع فردا نرساند؟
بازهم گوشه‌ی پنجره افکار من، پریشان و چشم‌های من خیس‌تر از همیشه شده است و تو به من نمی‌رسی؛ مثلِ همیشه!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Nov
2,475
37,996
مدال‌ها
5
او نمی‌خواهد بفهمد! تقلا‌های من بی‌نتیجه خواهد ماند... .
او نمی‌فهمد که زن بودن من جرم نیست، یک نعمت بزرگ است!
باز هم افکاری که خیمه زده بر دل من و باز هم تویی که نمی‌خواهی قلب مرا نوازش کنی، مرا ویرانه کرده.
بگو باز هم می‌شود زیر باران بهاری بدون تردید رقصید‌... .
 
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Nov
2,475
37,996
مدال‌ها
5
آتشی که در تن من موج می‌زند را هیچ دریایی نمی‌تواند خاموش کند.
این آتش، خشم است؛ خشمی که سال‌ها است مرا می‌سوزاند.
این آتش همانند اجبار‌هایی است که به من تحمیل شده و مرا قایقی بی‌پارو کرده است. بی‌پارو، چگونه تاب بیاورم بر روی دریای افکارم؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Nov
2,475
37,996
مدال‌ها
5
تا کِی می‌خوایی دستان مرا زنجیر کنی به بازوهایت؟
تا کی باید اسیر دروغ‌های تو درباره‌ی خودم باشم... .
این اجبارها برای چه بر من نازل شده است؛ خدای مهربان من!
حتی نمی‌توانم در ورزشگاه داد و فریاد بزنم، تشویق کنم؛ آنچه را که می‌خواهم.
بگو فریاد من کجا جایز است؟ وقتی که مرا حلق آویز می‌کنند یا اسید را روی صورتم می‌پاشند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین