- Aug
- 36
- 112
- مدالها
- 1
بسم الله الرحمن
نام دلنوشته: رفتن
دلنویس: مطهره رزمجو
ناظر: @ویتامین :)
ژانر: عاشقانه، تراژدی
مقدمه: گفتی بیا و این تن خسته را در آغ*وش گرفتی. شب شد و من در آغو*شت خزیدم، امّا نفهمیدم صبح که شود تو میروی و من میمانم با کولهباری از خاطره و حسرت دوباره در آغ*وش کشیدنت. هنوز هم در خاطرم هست، که آن شب که در آغو*شت بودم گفتی:
- قسمت نبود.
لعنت به این روزگار که همه چیز را قسمت میکند.
نام دلنوشته: رفتن
دلنویس: مطهره رزمجو
ناظر: @ویتامین :)
ژانر: عاشقانه، تراژدی
مقدمه: گفتی بیا و این تن خسته را در آغ*وش گرفتی. شب شد و من در آغو*شت خزیدم، امّا نفهمیدم صبح که شود تو میروی و من میمانم با کولهباری از خاطره و حسرت دوباره در آغ*وش کشیدنت. هنوز هم در خاطرم هست، که آن شب که در آغو*شت بودم گفتی:
- قسمت نبود.
لعنت به این روزگار که همه چیز را قسمت میکند.