جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته تکمیل شده دلنوشته همآوا اثر F_PARDIS کاربر انجمن رمان بوک

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کامل شده کاربران توسط PardisHP با نام دلنوشته همآوا اثر F_PARDIS کاربر انجمن رمان بوک ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,108 بازدید, 30 پاسخ و 6 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کامل شده کاربران
نام موضوع دلنوشته همآوا اثر F_PARDIS کاربر انجمن رمان بوک
نویسنده موضوع PardisHP
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط PardisHP
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,786
مدال‌ها
8
***
می‌شنوم، آری می‌شنوم!
صدای نسیم را که در خانه‌ی بی‌ در و پیکر می‌پیچد، از لایه پنجره نیمه باز می‌گذرد. پنجره را محکم تکان می‌دهم و نور خورشید را روی من می‌اندازد. چه صدای دل نشینی دارد این نسیم، انگار هیچ از رنج‌های من نمی‌داند که این طور می‌چرخد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,786
مدال‌ها
8
***
او، آنها و همه را در قلبم کشتم!
اما هنوز زخم‌ها روی قلبم مانده.
پس باید، این بار قلبم را قربانی کنم؟!
تا شاید از سر این زخم‌های غمناک رهایی یابم... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,786
مدال‌ها
8
***
گاهی باید خیره شوی به آتش، همان آتشی که جنگل سرسبز را خاکستر می‌کند، همان که قلب یخ زده را جان دوباره می‌بخشد. همان که دشت‌ پر گل را آشفته می‌سازد، آری، حتی آتش هم همیشه مهربان نیست! انسان که سهل است... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,786
مدال‌ها
8
***
انسان‌ از دشت‌ می‌گذرد.
خورشید از آسمان می‌گذرد.
ماهی از آب خروشان می‌گذرد.
حتی عمر نیز می‌گذرد، اما نام تو از رشته‌ی افکارم، نمی‌گذرد که نمی‌گذرد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,786
مدال‌ها
8
***
می‌نویسم و دست به قلم می‌برم. حال دیگر نه انتقامی مانده و نه نامی!
حال تو یک غریبه‌ای در این شهر بزرگ و تنها فرق من با دیگران، دل‌تنگیم برای دیدن دوباره‌ی غریبه‌ است. شاید بهتر باشد گذشته را به آب روان بسپاریم و داستان را از سر نگارش کنیم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,786
مدال‌ها
8
***
نمی‌دانم تو نیز با من هم نظری یا می‌خواهی راه خود را در پیش بگیری و مرا در این تنگنای زندگی بگذاری. اما باز هم برایت نامه می‌نویسم، چون می‌دانم هیچ وقت نباید روزنه‌ی امید را نادیده گرفت. مهم نیست چقدر به طول بی‌انجامد، من تا ابد امیدوار خواهم ماند و با امید هم‌آوا خواهم شد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,786
مدال‌ها
8
***
آوای درونم می‌خواند، از گذشته، از اشتباهات اما نه برای سرزنش، بلکه فقط و فقط برای عبرت!
زیرا من باید عبرت بگیرم اگر قرار باشد دوباره همان‌گونه پیش بروم، آینده نیز هماننده گذشته در تاریکی گرفتار می‌شود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,786
مدال‌ها
8
***
می‌بینم، می‌بینم پاکت نامه را که از زیر در وارد خانه می‌شود، برش می‌دارم. فرستنده ندارد و مرا وادار به باز کردنش می‌کند. کمی تامل می‌کنم، اما مگر می‌شود؟! چطور ممکن است این نامه از او باشد؟! او که اهل نامه نوشتن نبود!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,786
مدال‌ها
8
***
می‌شنوم صدایش را که از پشت در نیز می‌تواند تعجبم را برانگیزد. او این‌جاست؟! روبه‌روی من و پشت در بسته! آوایش را می‌شنوم ولی تکان نمی‌خورم، نمی‌دانم چه می‌شود اما آوای غریبی‌ست آوای دلم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,786
مدال‌ها
8
***
می‌لرزد دستم، اما باز می‌کنم در را و هم‌زمان باز می‌شود صندوقچه‌‌ی خاک آلود گذشته در دلم. خودش است! با همان آوای دلنشین در صدایش. چقدر دلنشین است دیدن گریه او که چیزی ما بین غم و شادی‌ست! چقدر هردو منتظر بودیم تا شاید امروز فرا رسد، آوای سکوت شکسته شود و به خوشی برسیم... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین