- Mar
- 3,438
- 38,890
- مدالها
- 13



✨«برای تو، عزیز دور افتاده»✨
۱۴۰۱/۰۷/۳۰
سیام مهرماه هزار و چهارصد و یک.
✨✨✨✨✨
میدونم طبق روال معمولی باید بنویسم اولینباری که دیدمت و و و... .
اما بذار اینبار از آخرینها شروع کنم؛ باشه؟
آخرین جملهای که بهم گفتی این بود:
- گل آفتابگردون دور افتادهی من.
نمیدونم برای کی سختتره؟
برای منی که این سر دنیا دلتنگ دارم برات مینویسم،
یا برای تویی که مجبور شدی به رفتن.
برای مایی که هرروز و هرساعت مشغول حرف زدن باهم بودیم و عمیقترین قسمتای افکار و عمیقترین زخمهای هم رو دیدیم.
امروز دقیقا دو ماه و چهار روز از رفتنت میگذره و من نمیدونم با دو ماه و بیست و شش روز دیگه چکار کنم؟
بعضی آدمها میآیند که رفته باشند،
ولی من فکر میکنم که تو رفتی که بیای، مگه نه؟
میدونم نباید توی بیستمین سالگرد تولدت از غم بگم. اما همهش دارم به تو فکر میکنم،
کهچرا زمین انقدر کوچیکه که اونایی که نمیخوایم رو هرروز ببینیم و اونقدر بزرگه که اونی که میخوایم رو هیچوقت نبینیم؟
نمیدونم. فقط دارم لحظه شماری میکنم برای تموم شدن این ۲ماه و ۲۶ روز لعنتی مثل این دوماهی که حتی نمیدونم چطور گذشت. انگار سالها گذشته و زمان هم بدجوری سرناسازگاری برداشته، دقیقهها کندتر میگذرن و هرروز یک ماه و هرماه یه سال کش میاد.
اما بذار بگم
تو از خانوادهم نبودی، از خونم نبودی. از همونهایی که میگن گوشت همو بخورن استخوون همو دور نمیندازن. اما شدی، تو الان دیگه جزئی از خانواده که هیچ، جزئی از خودم شدی،
منی که دور افتاده و رفت که برگرده.
امیدوارم حالت خوب باشه،
امیدوارم روزگار با همهی بدیها و خوبیهاش، روی خوشش رو به تو نشون بده، شادیهاشو نصیبت کنه.
توی این روزها و ماههایی که نیستی، هرلحظه بهت فکر میکنم. اینکه حالت چطوره؟ وقتایی که ناراحتی چکار میکنی؟ کجا میری؟ آسمون بالای سرت گرفته و ابریه یا صاف و آفتابی؟!
نمیدونم، فقط میدونم میخوام
حال دلت خوب،
لبات خندون،
و اشکات از سر شوق و شادی باشه.
بیستمین سالگرد تولدت مبارک منِ عزیز، منِ دور افتاده:)
شاید دارم طولانی حرف میزنم، ولی حتی یه ذره از حرفایی که توی دلم مونده و جز تو هیچکی نیست که بهش بگم، سبک نشده.
منتظرتم، زود برگرد عزیز دور افتادهی من.
«فازی دلتنگ تو
ساعت ۱۰:۱۰»
@بریوان

✨ @آیرین : ✨
پشتِ دریا شهریست؛ که یک دوست در آن جا دارد،
هر کجا هست؛ به هرحال؛ به هر فکر و به هر کار
خدایا تو نگهدارش باش... .
با توام کهنه رفیق
یاد ایام قشنگی که گذشت
کنج قلبم گرم است،
آرزویم همه سرسبزی توست
تن تو سالم و روحت شاداب
آنچه شایسته توست، خواهانم
دل یک دانه تو سبز و بهاری،
روزگارت خوش باد
الهامِ عزیزم میلادت تولدت مبارک... .
رفیق جانم، لحظهای در گذر از خاطرهها
نا خودآگاه دلم یاد تو کرد
خنده آمد به لبم شاد شدم
گویی از قید غم آزاد شدم
هرکجا هستی دوست؛
دستِ حق همراهت... .



آخرین ویرایش توسط مدیر: