- Nov
- 3,056
- 28,975
- مدالها
- 8
بابونه!هنوز منتظرم گرچه این انتظار مرا خواهد کشت!
و تو،
تویی که تنت وطنم؛
تو همیشه چاوکال منی.
«کاش بی هیچ شرطی
برای آخرین بار
تو را در آغوش می کشیدم وُ
آنگاه جان می سپردم
شیرکو بیکس»
این تولد هم مثل تولد خودم بوی غم میده؛ با اینحال تو خودتم میدونی چه روز عزیزیه؛ دختر مزرعه.
عزیز و همونقدر غمین... من هیچوقت مثل رفیقم دوستت نداشتم و هیچوقت دوریت به این اندازه که الان_ حتی نمیدونم چطور هنوز دارم مینویسم و هنوز زندم_ لهم نکرده.
نه اخرین حرفهامون که یک ماه ازش میگذره رو فراموش کردم نه طرحِ لبخندی که مطمعنم امروز هم اثری ازش روی صورتت نیست... .
فقط هیوا دارم دووم بیاری، تو به خاطر ما، ما هم به خاطر تو... بیشتر از این وارد جزییات نشم.
« اگر به وداع نبوسیده بودمت و پیراهنم سرخ از خون تو نبود ...
به تن ات قسم که سردتر از آه من بود
تو رعشه های آخر من
بر سنگفرش خیابانی بودی که دیگر خیابان نبود
محکمه بود؛
به نامت قسم
دیگر هر کجای این جهان بمیرم
انگار در آغوش تو مرده ام ...»
روژی له دایک بونت پیروز بیت گلاویژم🤍

از طرفِ دختر آمریکاییت. :)🌱