جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فایل شده دلنوشته چه کردم گناهی اثر مرام فواضلی کاربر رمان بوک

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط MARYM.F با نام دلنوشته چه کردم گناهی اثر مرام فواضلی کاربر رمان بوک ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,300 بازدید, 3 پاسخ و 17 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع دلنوشته چه کردم گناهی اثر مرام فواضلی کاربر رمان بوک
نویسنده موضوع MARYM.F
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط HAN
موضوع نویسنده

MARYM.F

سطح
0
 
پروانک(:✓
کاربر ممتاز
Sep
2,671
7,019
مدال‌ها
2
عنوان: چه کردم گناهی.
نویسنده: مرام فواضلی
ژانر: تراژدی، عاشقانه
ناظر: Atefeh.
ویراستار: @نگین.ب.پ
کپیست: @'elahe

خلاصه: گفته بودم اگر بروی
روح و قلبم را از دست خواهم داد.

بمیرد قلبی برای تو نتپد،
بمیرد چشم‌هایی برای انتظار تو نماند.

چه گویم از درد دوری تو؟
چه گویم از حسرت نگاهی به تو؟
 

پیوست‌ها

  • Negar_۲۰۲۲۱۱۲۰_۱۲۳۸۴۷.png
    Negar_۲۰۲۲۱۱۲۰_۱۲۳۸۴۷.png
    491.5 کیلوبایت · بازدیدها: 14
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,490
مدال‌ها
12
Negar_۲۰۲۲۰۸۲۸_۱۲۲۴۵۷ (1).png

عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.
حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[ قوانین تایپ دلنوشته کاربران]
پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[ تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]
بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد بدهید:
[ درخواست تگ دلنوشته]
پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[درخواست جلد]
و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[تاپیک اعلام پایان دلنوشته ]
دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]
با آرزوی موفقیت برای شما،
♡تیم مدیریت تالار ادبیات♡
 
موضوع نویسنده

MARYM.F

سطح
0
 
پروانک(:✓
کاربر ممتاز
Sep
2,671
7,019
مدال‌ها
2
مقدمه: گفته بودم اگر بروی
روح و قلبم را از دست خواهم داد.

از دل تنگی‌هایم می‌نویسم برای تو،
دل تنگی‌هایم شاخه زدند در قلب مرده‌ی من.

برای چشم‌های رنگی‌ات نوشتم،
برای نگاه پاکِ تو نوشتم... .
با قلب من چه کردی؟
جزء نگاهی به قلب تو چه کردم؟!

قلم به دست گرفته‌ام‌، برای رفتنت می نویسم... .
قلم به دست گرفته‌ام، بوی تنت مرا آزار می‌دهد... .
قلم به دست گرفته‌ام، از نگاه خیره‌ات می‌نویسم، من چه گناهی کردم؟

من چه گناهی کردم؟
جزء ‌عاشق تو شدن، گناهی باشد؟!

قلبم را برای تو هدیه‌ای فرستادم‌
هدیه‌ای فرستادی!
قلب شکسته‌ای... .

قلبم ‌را برای تو هدیه‌ای فرستادم
هدیه‌ای فرستادی!
قلبی شکسته بود... .
گویا قلب من بود، مگر چه گناهی کردم؟
جزء‌ استخوان قلبم، نماندِ چیزی!

باز شب شد و قلب راه خودش را پیش گرفت، باز شب شد و دست به قلم گرفته‌ام؛ برای تو، برای تو می‌نویسم، برای قلب شکسته‌ی من!

باز نگاهِ تو در بین ‌اشک‌هایم نمایان شد.
باز لبِ خندان تو در بین بغضم به صدا در آمد.

روحم را در تن دیگری پیداکرده‌ام
روحم را آواره‌ی تو کرده‌ام. بمیرد قلب، تو را نادیده بگیرد.
بمیرد قلب، برای فراموش کردنت تلاش کند.

" می‌روم تا خاطره‌ای شوم،
می‌روی تا زخم شوی در قلب کهنه‌ی من... . "
" مرا در جوانی پیر کرده‌ای ای گل شکفته! چه کرده‌ای با این قلب کهنه؟ چه کرده‌ای؟! "

بخواب ای قلب دیوانه‌ی من،
برای زندگی کردن دیر است ای قلب دیوانه‌ی من!
بودنت را از یاد نبرده‌ام، نبودنت را چه کنم؟

باز شب شد، شب را گونه‌ای شروع خواهم کرد که با یاد تو به پایان برسد.
لب باز کرده‌ام ‌تا به تو از دل تنگی‌هایم بگویم، ولی گویند دیوانه‌ها شنونده ندارند... .

دیوانه شده‌ام بعد از تو،
بعد از تو دیوار را کی رنگ می‌کند؟
بعد از تو این چشم‌ها گریان شده‌اند،
بعد از تو لباس‌ها تیره شدند... .

می‌خواهم از خند‌‌ه‌هایت بنویسم، اما مکث کرده‌ام، گویا خندهایت برای من نبودند... .
می خواهم از دلتنگی‌های قلبم بنویسم، گویا قلبی دیگر نمانده است.

شبی را برای دیدار تو آمده‌ام، شبی برای بخشیدن عشق به تو آمده‌ام... .
گفته‌ای از تو می‌گذرم تا قلبت در امان بماند.

بماند قلب من، بماند قلبی که کشیده‌ای به صحرا... .
بگو به من، کجای دلم برایت کم گذاشته بود؟

می‌نگرم و می‌خوانم از دلتنگی‌های سالیانه‌ام... .
سوگند به عشقی که به تو دارم!
سوگند به شب‌های تنهایی‌ات.

از خودم گلایه کنم یا تو؟
از عشقم گلایه کنم یا از معرفت تو؟

***
برای من هدیه‌ای فرستادی، هدیه‌ات دردی برای روح خسته‌ام بود... .

چشم‌هایم را بستم، به خواب تو رفتم.
موهای حریرت را روی ماه فرش کرده‌ بودی... .
ماه، حیران به زیبایی‌ات خیره بود!

گفته بودم مرا مرده تن حساب کن... .
ایهاالناس! من از خدافظی با معشوقه‌ام محروم شده‌ام.

ایهاالناس درد مرا کی بفهمد؟!
ایهاالناس سوگند به خدای یکتا، دلم برای معشوقه‌ام تنگ می‌شود.

گفت:
- مرا در آغوش بگیر... .
قلبم مچاله شد، گفتم:
- مرا در آغوش بگیر، تنهاتر از خدا شدم.

گلایه نکن از قلب سردم،
من که از رفتنت گلایه نکردم... .
ایهاالناس به خدای یگانه
دلم برایش تنگ می‌شود.

ناگهان چشم باز می‌کنم،
آری! این‌ همه خواب بود... .
زیبایی‌ات را چکار کنم؟
کجای دلم ‌بگذارم این همه غم‌ دوری‌ات را؟!

من چه گناهی‌ کردم که در عشق تو به تنهایی محکوم شدم؟
لبخند می‌زنم به خاطراتت، آن گونه ساده رد شدی از خاطرات من.

قیام کردم علیه قلبم، قیام می‌کنم علیه تو... .
کجا بروم تا شنیده بشوم
گلایه‌های من از روزگار را؟

قلم به دست گرفته‌ام، از سیگار تنهایی نوشته‌ام... .
سیگار آتش نهفته‌ای بر جان و دلم بود.

ایهاالناس دلم ‌برایش تنگ شده است، اما خبرش نکنید!
من جانم را به خدای یگانه سپرده‌ام.

تشنه دیدار یار،
یار برای دیگری اشک می ریزد... .
من چه گناهی کردم که خود را از دست بدهم؟

دفترچه خاطراتم را باز کردم؛ نگاهی به خاطراتت می‌کنم.
ناگهان خنده‌ای کردم، شب با خنده‌های تو به پایان می‌رسید!
به راستی شب‌های حال، چگونه به پایان می‌رسد؟
ایهاالناس دلم گرفتار عشقی شده است،
خنده‌اش حسرت به قلب وامانده‌ام ماند.

دلم می‌خواهد جیغ بکشم،
بگویم درد قلبی دارم که دارویش از من دور است... .
نفس‌هایم بندآمد با شنیدن صدایت،
گیر کردم بین باورهای خودم!
چه چیزی را باور کنم، عشق من به تو؟
یا عشق تو به دیگری؟

نیا پیش من برگرد.
جاده‌ی من تاریک و ترسناک است... .
برگرد، جاده‌ی من بازگشتی ندارد،
جاده‌ی من خاطراتت را می‌خواهند
نه وجودت را... .

من گم‌ شده‌ام در باغ هستی عشقت،
من در بیان تاریک قلبت گم‌ شده‌ام... .
نیاز به دست‌های ‌گرمت دارم.
نیاز به صحبت‌هایت دارم،
نیاز دارم بگویم‌ و تو بشنوی، من به این نیاز دارم!

از فداکاری‌هایم برایت بگویم؟
از گذشتن‌هایم برای آرامشت بگویم؟
جوابم را بده! بگویم؟
آیا با گفتن این همه، تو بر می‌گردی؟

ایهاالناس!
حرام است بر کسی دست‌های معشوقه‌ام را بگیرد... .
من تو را در بین دست‌هایم گم کرده‌ام.

موهای فرفری‌ات را به یاد می‌آوردم،
طمع لب‌هایم تلخ شدند... .
گفته بودی می‌روم، ولی نگفته بودی مرا آزرده دل می‌کنی‌!

حس می‌کنم به تو نیاز‌ دارم.
دست به قلم گرفته‌ام برای دردهای کوچکم! می‌نویسم، در اول کلمات نامت نمایان شد.

فرشته‌ روی ‌زمین چه می‌کند؟
فرشته‌ی سیاه من!
زندگی من ‌بعد از تو سیاه شد، وجودت را بخواهم چه کار؟

می‌نویسم، از تو شکایت می‌کنم،
گلایه می‌کنم درنوشته‌هایم!
کلمه بعدی از عشق و زیبایی‌ات می‌نویسم، با قلب من چه کردی دلبر؟

صدایت را چه کار کنم؟
عکس‌هایت را دور انداختم، ولی صدایت را کجا دور بیاندازم؟

گفتم، گفتم تو نشنیدی... .
نوشتم، تو ندیدی!
تو بگو، من به تو پناه آوردم یا تو به من؟

شب شد، خاطراتت را در کوچه‌های تاریک نوشتم... .
شب شد، خنده‌هایت را در ساحل قلبم نوشتم << هر خنده‌ای از تو، قلب مرا تکه تکه می‌کند. >>

بخواب... .
دیگر بر نمی‌گردد، این انتظار برای چیست؟!
تو دیگر غریب شده‌ای قلب من... .

گفت:
- طعم ‌زندگی من غم است... .
گفتم:
- طعم زندگی من سیگار است... .
تعجب کرد، انتظار داشت نام ‌خودش را ببرم، اما من جایی در زندگی‌اش نداشتم.
جای من، غمی در دلش را گرفته است.

چاره‌ای دیگر نیست، تو رفتی و من ماندم.
تو پا گذاشتی روی احساسم و من پا گذاشتم روی خاطراتت... .
دیگر چاره‌ای نمانده، دیگر وقت رفتنت رسیده است.

من چه گناهی کردم؟
در جوانی‌ام، جوانی ‌نکردم... .
من چه گناهی کردم؟
لا به لای موهایت جان بدهم؟
من چه گناهی کردم؟
در آغوش تو عاشق‌تر بشوم؟
من چه گناهی کردم؟

من را مخاطب خسته نام ببر؛
خسته از قلبی که تو را نمی تواند از یاد ببرد.

من چه گناهی کردم؟
خاطره‌هایت در ذهنم حک شدند.
روحم اسمت را می‌خواند، دیدی؟
حال ‌خوشحالی از من چی ساختی؟
دیدی من بی تو توانستم، ولی
باختم برای ‌همیشه!
باختم بی تو، جان دادم ‌بی تو... .
برای همیشه خداحافظ، برای‌ همیشه جان می‌دهم برایت... .
برای همیشه خداحافظ ساحل قلبم،
برای همیشه خداحافظ عطر تنم
برای ‌همیشه برایت می‌نویسم و تو می‌خوانی، من از غم بی تو می‌گویم،
خداحافظ طعم سیگارم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین