انواع زاویه دید و راوی
راوی یعنی کسی که داستان را تعریف می کند. روشی که نویسنده به وسیله آن داستان خود را بیان می کند، زاویه دید نویسنده است. یا به عبارت دیگر، زاویه دید موقعیت مکانی راوی نسبت به داستان می باشد.
انتخاب راوی یکی از حساس ترین قسمت های نوشتن یک داستان است که بر حسب محتوای داستان تعیین می شود.
هر داستان را باید با یک نوع راوی و زاویه دید نوشت و چنانچه این انتخاب به جا نباشد، داستان اثر گذاری خود را از دست
می دهد.
به طور مثال “من راوی” باور پذیری بیشتری دارد ولی نمی تواند در ذهن بقیه شخصیت ها باشد یا در جای دیگر داستان قرار بگیرد.”من راوی” نسبت به “داناب کل یا سوم شخص” می تواند زودتر به گذشته برود سه نوع راوی برای نوشتن وجود دارد که هر کدام از این راوی ها می تواند زاویه دید متفاوتی داشته باشد:
- اول شخص راوی که در داستان نقش داشته باشد می تواند شخصیت اصلی یا فرعی باشد.
- اول شخص راوی که در داستان نقش ندارد.
- اول شخص نمایشی: این راوی خواننده را مخاطب قرار می دهد و از او سوال می پرسد.
- اول شخص که تک گوی درونی باشد. این راوی با صدای خاموش با خودش صحبت می کند و ممکن است مخاطب نداشته باشد، مانند اثر بوف کور از صادق هدایت.
- اول شخص که تک گوی بیرونی باشد، این راوی با صدای بلند با خودش صحبت می کند. این راوی، افکار و احساسات خود را به زبان میآورد تا خواننده از مقاصد او مطلع شود. کاربرد این روش بیشتر در نمایشنامه است در حدیث نفس خصوصیتهای روانی راوی نیز بر مخاطب آشکار میشود. اول شخص جمع، یک نفر راوی از نگاه چند نفر داستان را روایت می کند.
- راوی دوم شخص که از جانب یک نفر دیگر روایت می کند و در کل نثر کلمه “تو” را مخاطب قرار می دهد. به این نکته توجه کنید که فقط زمانی راوی دوم شخص محسوب میشود که مخاطبِ راوی غیرفعال باشد و به اظهارات او واکنش نشان ندهد، مانند کتاب شاه بی شین از محمد کاظم مزینانی.
- سوم شخص دوربینی: راوی مانند یک دوربین عمل می کند و از ذهن شخصیت ها خبر ندارد. فقط آنچه می بیند روایت
می کند.
- دانای کل: واقف به تمام داستان و همه مسایل می باشد. این راوی حالتی خداگونه دارد و می تواند در هر زمان و مکانی که بخواهد حاضر شود. وارد ذهن شخصیت ها می شود و از احساسات و افکارشان باخبر می شود.
- دانای کل محدود به ذهن: نویسنده همزمان با شخصیت جلو می رود و واقف به تمام موضوعات نیست. این راوی فقط از احساسات و رفتار یک فرد آگاه است، همواره در کنار یک شخصیت می ماند.