جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فایل شده قدح اطعن | ممد صنوبر

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط ممد صنوبر با نام قدح اطعن | ممد صنوبر ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,602 بازدید, 30 پاسخ و 16 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع قدح اطعن | ممد صنوبر
نویسنده موضوع ممد صنوبر
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ممد صنوبر
موضوع نویسنده

ممد صنوبر

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
شاعر انجمن
کاربر ویژه انجمن
Sep
5,799
27,078
مدال‌ها
2
IMG_20230127_201907_557.jpg
عنوان: قدح اطعن
نویسنده: ممد صنوبر
ژانر: تراژدی
ویراستار: @حنا نویس
کپیست: @Tifani
مقدمه:
با که آغاز کنم با که پایان برسد.
عزت خوی کبیر بر که جانان برسد.
مهلتش روح عزیز دلبرش یاد خدا!
من که را با نفسش بلکه یاران برسد.
اولش ماه عظیم الفتش سر رحیم!
شب تو نور کریم؛ چون تو باران برسد.
طاقتش بوی بهار حیف که آتش نبرد!
لشکر و کوس و صدا آن که پاکان برسد.
ای حسین سوی و ملک آمدن جنگ و فلک!
بی‌تو غم در چه کنم دوست که دامان برسد‌.
ای تو آن یاد صنو وصف کرامت تو بگو!
رغبت شوق حسین حال که خوبان برسد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Mahi.otred

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Apr
5,475
6,423
مدال‌ها
12
Negar_۲۰۲۲۰۸۲۸_۱۴۱۷۵۱.png




با سلام.
نویسنده‌ی عزیز، ضمن خوش‌آمدگویی و سپاس از انتخاب انجمن رمان بوک برای منتشر کردن آثارتان خود؛ خواهشمندیم قبل از تایپ رمان خود، قوانین زیر را با دقت مطالعه کنید.
قوانین تایپ شعر
پس از ارسال ده پست می‌توانید درخواست جلد برای اشعار خود دهید:
تاپیک جامع درخواست جلد
پس از گذشت ده پست می‌توانید درخواست تعیین سطح برای اشعارتان بدهید:
تگ تاپیک جامع درخواست تگ شعر
در صورتی که نمی‌خواهید به نوشتن اشعارتان ادامه دهید در تاپیک زیر اعلام کنید:
تایپک پرسش و پاسخ شعر
شاعران دقت کنند در صورتی که دو ماه تاپیکشان آپدیت نشود تاپیک به متروکه انتقال پیدا می‌کند.

[ مدیریت تالار شعر ]
 
موضوع نویسنده

ممد صنوبر

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
شاعر انجمن
کاربر ویژه انجمن
Sep
5,799
27,078
مدال‌ها
2
شور حسین
ای نفسا شور حسین آمده؛
یار وفا ختم جهان آمده،
نور خدا بی‌سر و ته بی‌نشان؛
روی بهشت نام سران آمده!
ای عاشقان نطع نخست پهن کنید،
چون که شده شور شبان آمده!
سوی حسین؛ چون سبدا رغبتی،
بر نظری بوی دلان آمده!
من که برون کردم و آن رقبتاً،
صبح عجب غنچه عیان آمده!
فرق دلی ناز رفاه هست و بار.
بشنو خبر شاد چیان آمده،
ای که صنو دلبر جانان حسین؛
غم نکند نجمه کنان آمده!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ممد صنوبر

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
شاعر انجمن
کاربر ویژه انجمن
Sep
5,799
27,078
مدال‌ها
2
ای حسینی
نام کعبه بی‌درنگ مستانه توست.
عاشقان فریاد و آن افزانه توست.
ای حسینی تا ابد یارم مکوب!
صفه شیران یک نظر یارانه توست.
بلکه این یار هنر صاحب نظر،
شبه روزان وفا شادانه توست.
دست رغبت آن حسین است کربلا؛
درد آن دیدار تو نالانه توست.
شور دل ای جان تو بازم بگو
صاحبان شمشیر دین سیمانه توست.
لحظه‌ها؛ چون کن ای راغب صنو!
آن حسین بودش چون مهمانه توست.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ممد صنوبر

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
شاعر انجمن
کاربر ویژه انجمن
Sep
5,799
27,078
مدال‌ها
2
تو
تو شهادت کردی و عاشق در آن می‌خانه بود.
تو نفس، تر کردی و گویم که آن دیوانه بود!
شرم را در دل نیاب بس که جهان بی‌مزه است
پس خدا دل را به داشت آدم چرا شرمانه بود،
ای حسین درگیر عشق آمد هویدایش شده،
دیر است ای جان من خواب است و آن مستانه بود.
خیر را اینک نبین آتش به آن دل برده‌ای!
خون این عاشق؛ چرا یا رب که آن خندانه بود.
چون تو ای یار وفا ما که تو را بد کرده‌ایم.
بر حسین آه خدا؛ چون درد وی آهسته بود
ای دلا حق مرا بر کی کند یاد صنو
شیونی از دلبران حاجت روا پروانه بود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ممد صنوبر

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
شاعر انجمن
کاربر ویژه انجمن
Sep
5,799
27,078
مدال‌ها
2
چو
چو بهارای صفا چه شده یار وفا،
که دگر بر ای رها چه شده جای سزا؟
دل خوابی من اگر چو صدایی منگار.
در حسنی بزنی چو جفا را به رها!
مزنا شاد مرا نفسا درد تو هیچ،
خبرا گر نرود سمت تو بوی جفا،
ببرا یار مرا که جهان نور تو مسـ*ـت.
شودا شور خیال بتپا نور صفا!
شب تو بر نگری دل جان خام و خیال،
صفتی گر بزنی به حسین نام نوا!
ببرد شهرت دل که منم شهید تو!
همه را با تو خدا دلبرا با تو ثنا.
چه شود ماه منی دل تو یاد حسین،
به صنو مژده بده که شود حق دلا.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ممد صنوبر

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
شاعر انجمن
کاربر ویژه انجمن
Sep
5,799
27,078
مدال‌ها
2
چلچراغی
چلچراغی بس که تو آتش مرا کی برده‌ای،
جان من امشب بیا شب را ز مهتر کرده‌ای!
ای حسین دامان عشق پر زد ز آن لطف حقیر،
بوی عشق آمد ز تو گویی که شادی بسته‌ای.
نامه‌ای دادی یلان آمد یلی؛ چون غصگان،
شاهدی؛ چون آمده شمشیر ایزد داده‌ای.
غافلی از این جهان مردم شده روی نهان؛
خواب است این مردمان وعده ز تو آهسته‌ای،
حال من از عشق تو بی‌چاره هستم؛ چون ولی
در نگاهی می‌کنم چشم خدا را پرده‌ای!
ای صنوبر وانهان هوشیار و مستی در خبر،
دجله‌ای سمت غم است تشنه لبی تو بوده‌ای!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ممد صنوبر

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
شاعر انجمن
کاربر ویژه انجمن
Sep
5,799
27,078
مدال‌ها
2
حسین ابن علی
حسین ابن علی مستم بوی علی
جانم یک دل سیر باشد روی علی
خوابم آتش تو سوزم بر لب تو
شادم خنده‌ی تو بودم جوی علی
آب است تشنه من صاحب دجله من
جامی است شربت من حال سوی علی
کاش درد فراق بود ساز جناق
شد طفل علی خون است خوی علی
جان است در دل ما طاقت شاهد ما
غافل من نشدم بازم هوی علی
یارا دل چه کند بیشک بغص صنو
ما را داغ صدا خاک است موی علی
 
موضوع نویسنده

ممد صنوبر

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
شاعر انجمن
کاربر ویژه انجمن
Sep
5,799
27,078
مدال‌ها
2
ای سلیم
شرحه شرحه قماش تو چاک و چاکم ای سلیم
سر سخن ساقی دل جان و جانم ای سلیم
ای ادیبم یار گوی بازم به گریان‌ام بگو
حال خوش آن جوی عشق ساز و سازم ای سلیم
دیر کردی رزم من خونه‌ات شده آشفته باز
حرف دل با او بگو شاد و شادم ای سلیم
درک جان با آن حسین مهر علی هست و جواب
درک خوناب حسین مات و ماتم ای سلیم
خواب و بیدارم شدی ای جوی جنّة بر فراق
داغ دل ویران شده کور و کورم ای سلیم
پاره شد این دل عجب رقص گناهانم چه بود
طیف جان بوی تو بود خواب و خوابم ای سلیم
درد دیوانه عجب می کند چون دلبران
پاک باشد ای صنو شور و شورم ای سلیم
 
موضوع نویسنده

ممد صنوبر

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
شاعر انجمن
کاربر ویژه انجمن
Sep
5,799
27,078
مدال‌ها
2
آتش
آتش آن زرین نو می‌جهد بر خیمه‌ات
نامه ای از عاشقان می‌کشد بر خیمه‌ات
بلبلان شهباز نو داغ خونه‌ات چون کنند
می‌شود چون این یلان می‌رسد بر خیمه‌ات
حرف عشقی بر زنم پر زند یاران تو
وقت دیروز و همین می‌شود بر خیمه‌ات
دل شده آتش دگر تیر و شمشیر و زوال
خواب بلبل در کمین می‌کند بر خیمه‌ات
رنج دردت ناخوشی است بیم ایزد در کنم
صحبت شاه و زمین می‌زند بر خیمه‌ات
عادت غوغای جان می‌کشد از هر طرف
ای حسین دیوانه‌ام می‌تپد بر خیمه‌ات
چشمه‌ها از خون توست شاهدی دارد صنو
لذت دنیا چه بود می‌رهد بر خیمه‌ات
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین