جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

دفتر خاطرات [تار] اثر "SHAKIBAgh کاربر انجمن رمان بوک"

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دفترخاطرات توسط *SHAKIBAgh* با نام [تار] اثر \"SHAKIBAgh کاربر انجمن رمان بوک\" ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 2,053 بازدید, 21 پاسخ و 18 بار واکنش داشته است
نام دسته دفترخاطرات
نام موضوع [تار] اثر \"SHAKIBAgh کاربر انجمن رمان بوک\"
نویسنده موضوع *SHAKIBAgh*
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط BALLERINA
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

*SHAKIBAgh*

سطح
2
 
کَشیپ شِرلی
کاربر ویژه انجمن
May
1,262
15,328
مدال‌ها
5
تار
تراژدی
SHAKIBAgh

این یک رمان یا داستانی تخیلی یا حتی چیزی شبیه به آن هم نیست.
این تکرار غیر منصفانه و کسالت بارِ روزهایی‌ است که طلوع‌اش را به غروب، و ظلمات شامگاهانش را به سپیدی صبح می‌سپارم.
 

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
May
3,420
13,081
مدال‌ها
17
Negar_۲۰۲۱۱۲۱۹_۱۲۴۱۳۹.png
عرض ادب و احترام خدمت نویسندگان گرامی
رمان‌بوک.
با تشکر برای انتخاب "رمان‌بوک" برای انتشار
آثار ارزشمندتان.

لطفاً پیش‌از نگاشتن، تاپیک زیر را به خوبی مطالعه کنید:
[قوانین ساب دفتر خاطرات]

پس از گذاشتن ۱۵ پارت از اثرتان، می‌توانید برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دفترخاطرات و پاکت‌نامه]

همچنین پس از گذاشتن ۱۵ پارت از اثرتان، می‌توانید برای آن درخواست تگ دهید:
[تاپیک درخواست تگ پاکت‌نامه و دفترخاطرات]

بعد از قرار دادن حداقل ۲۰ پارت، می‌توانید در تاپیک زیر، اعلام پایان کنید:
[تاپیک اعلام پایان دفترخاطرات و پاکت‌نامه]

با آرزوی موفقیت روزافزون
[تیم مدیریت تالار ادبیات]
 
موضوع نویسنده

*SHAKIBAgh*

سطح
2
 
کَشیپ شِرلی
کاربر ویژه انجمن
May
1,262
15,328
مدال‌ها
5
بیست و ششم اسفند ماه
به وقت عزیمت سرما از این دیار
در سرم صدا می‌پیچد، گویی که یک گروهان سرباز تازه وارد، خاک ذهنم را قدمگاه پای‌کوبی‌های خود قرار داده‌اند و بیزارم از درد این زخم پینه بسته.
تو را باور کردم؛
در کمال حماقت و ساده لوحی این دروغ شیرین را باور کردم؛ شبنم سحرگاهی را وعده میهمانی‌های شبانه‌ام گرفتم و به احساسات سرکشم عرصه‌ی جولان دادم. ناجوانمردانه است که بانی هیچ کدام از این تلخی‌های زهرآگین تو نیستی..‌‌‌‌.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

*SHAKIBAgh*

سطح
2
 
کَشیپ شِرلی
کاربر ویژه انجمن
May
1,262
15,328
مدال‌ها
5
بیست و هشتم اسفند ماه
از میان تکاپوی دیگران

تلاش بیهوده‌ای بود، بارها تکرار آن که در دنیایت سکونت‌گاهی دارم و ارزشی گران‌قدر نصیبم شده.
در حوالی تو خود را باخته‌ام؛ پرسش کیستی تمام کوچه پس کوچه‌های ذهنم را قُرُق کرده!
در میان هیاهوی افکارم پرسه می‌زنم، کاش شکم مادر قبرستان من بود... .
حس پوچی به وجودم رخنه کرده؛ هدفی که مدام برایش در تلاشم، گردوی حرامی در شاه راه تنفسم کاشته و هوای این اطراف، چون دستانِ قدرتمند تو به گلویم فشار می‌آورند.
چیزی نمانده
به زودی فرو می‌پاشم
صبوری کن :)
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

*SHAKIBAgh*

سطح
2
 
کَشیپ شِرلی
کاربر ویژه انجمن
May
1,262
15,328
مدال‌ها
5
بیست و نهم اسفند ماه
آنگاه که دل برای آخرین بار می‌کوبد.

قلبم مچاله شده؛ درد دارم...
دلم پیش توست، هر لحظه و هر ثانیه؛ حتی حالا که آخرین صفحه از دفتر روزهایمان ورق می‌خورد.
در تکاپو و جنب و جوش اطرافیان، من آرامم
مبهوت از تیک و تاک عقربه‌های ساعت، آنگاه که زمان از تک و تا افتاده
و تنها منم و خیال تو... .
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

*SHAKIBAgh*

سطح
2
 
کَشیپ شِرلی
کاربر ویژه انجمن
May
1,262
15,328
مدال‌ها
5
یکم فروردین ماه
از لا‌به‌لای خنده‌های از سرِ درد

شد کوچه به کوچه جستجو عاشق او
شد با شب و گریه روبه‌رو عاشق او
پایان حکایتم شنیدن دارد
من عاشق او بودم و او عاشق او... .
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

*SHAKIBAgh*

سطح
2
 
کَشیپ شِرلی
کاربر ویژه انجمن
May
1,262
15,328
مدال‌ها
5
هفتم فروردین ماه
من دلم بندِ تو بود
مادامی که در خیال تو پرسه می‌زنم، گرمی لبخند لبانم را گل باران کرده.
نمی‌دانم، آرامش قبل از طوفان است یا مرحم چند روزه‌ای برای تسکین دل پر آشوبم؛ هرچه که است، دیگر عقب نمی‌کشم.
می‌دانی،
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را... .
 
موضوع نویسنده

*SHAKIBAgh*

سطح
2
 
کَشیپ شِرلی
کاربر ویژه انجمن
May
1,262
15,328
مدال‌ها
5
هشتم فروردین ماه
آنگاه که تو را تار می‌بینم

مشتاق آن لحظه‌ام که دیگر چیزی زیر پایم نیست.
نگاهت تنها به من است، منی که دیگر به دست باد افتاده‌ام و ثانیه‌ای بعد متلاشی شده، در دریاچه‌ی کوچکی از خون خود جان می‌دهم.
همه چیز به چشمم تار است، مگر چشمانت...
هیچ کاری نمی‌کنی، تو حتی برایم اشک هم نمی‌ریزی
و این بار منم که خرده‌های قلبم را زیر پا له می‌کنم!
 
موضوع نویسنده

*SHAKIBAgh*

سطح
2
 
کَشیپ شِرلی
کاربر ویژه انجمن
May
1,262
15,328
مدال‌ها
5
نهم فروردین ماه
حالا که میان بود و نبودت هزاران پرسش است، باید حکم کنم که
《 از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران 》
حال آن که دل به کجا می‌رود، نه تو می‌دانی نه من... .
 
موضوع نویسنده

*SHAKIBAgh*

سطح
2
 
کَشیپ شِرلی
کاربر ویژه انجمن
May
1,262
15,328
مدال‌ها
5
پانزدهم فروردین‌ ماه
از وسط ناکجا آباد

عرق سردی به تنم نشسته
خون درون رگ‌هایم یخ زده
و سنگ درون سی*ن*ه مدت‌هاست که دیگر نمی‌کوبد
مدت‌هاست که متلاشی شده‌ام
پر بزن
 
آخرین ویرایش:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین