- Mar
- 10,700
- 27,711
- مدالها
- 9
با تو از خویش نخواندم که مجابت نکنم
خواستم تشنهی این کهنه شرابت نکنم
گوش کن از من و بر همچو منی گوش نکن
تا که ناخواسته مشتاق عذابت نکنم
دستی از دور به هرم غزلم داشته باش
که در این کورهی احساس مذابت نکنم
گاه باران همهی دغدغهاش باغچه نیست
سیل بیگاهم و ناگاه خرابت نکنم
فصلها حوصله سوزند بپرهیز که تا
فصل پرگریهی این بسته کتابت نکنم
هرکسی خاطرهای داشت گرفت از من و رفت
تو بیندیش که تا بیهوده قابت نکنم
خواستم تشنهی این کهنه شرابت نکنم
گوش کن از من و بر همچو منی گوش نکن
تا که ناخواسته مشتاق عذابت نکنم
دستی از دور به هرم غزلم داشته باش
که در این کورهی احساس مذابت نکنم
گاه باران همهی دغدغهاش باغچه نیست
سیل بیگاهم و ناگاه خرابت نکنم
فصلها حوصله سوزند بپرهیز که تا
فصل پرگریهی این بسته کتابت نکنم
هرکسی خاطرهای داشت گرفت از من و رفت
تو بیندیش که تا بیهوده قابت نکنم