- Feb
- 5,841
- 8,888
- مدالها
- 5
پدرم فریادهای صبحی که رفتی مرا لال کرده است.
دوای دردِ دل دیوانهام، بر روی تنم گَرد خوشحالی بپاش و مرا از خود بگیر و در کنارت جای دِه تا کمی، فقط کمی زندگی کنم.
اوّلین عشقِ جا مانده در گوشهگوشهی دلم سکوت کردهای و من این سکوت را نشانه میروم برای رضا، تا تنهایی بمیرد و وصال یاری همچون تو صورت پذیرد.
«دلنوشتههای دختری به نام دنیا برای پدری که هیچوقت نداشته است.»
دوای دردِ دل دیوانهام، بر روی تنم گَرد خوشحالی بپاش و مرا از خود بگیر و در کنارت جای دِه تا کمی، فقط کمی زندگی کنم.
اوّلین عشقِ جا مانده در گوشهگوشهی دلم سکوت کردهای و من این سکوت را نشانه میروم برای رضا، تا تنهایی بمیرد و وصال یاری همچون تو صورت پذیرد.
«دلنوشتههای دختری به نام دنیا برای پدری که هیچوقت نداشته است.»
آخرین ویرایش: