تا جایی که یادم میاد من همیشه بچه ی خوبی بودم
از اون وقتی که زنگ در مردمو میزدم فرار می کردم
یا از بالای پشت بوم آب دهنمو رو سر مردم میریختم
یا وقتی که باعث شدم یکی اشتباهی کتک بخوره !!(یادمه وقتی که بچه بودم یه پسر بچه بود تیشرت قرمز تنش بود منو زد منم رفتم به مامانم گفتم که یکی منو زده مامانم گفت بهم نشونش بده منم اشتباهی یکی دیگه رو نشونش دادم خلاصه اون بیچاره هم الکی بخاطر من توبیخ شد هنوزم بخاطرش وجدان درد دارم، خدا شاهده .ولی نمیتونم نخندم بیچاره چقدر فک زد که من نبودم!!)
تا الان که همیشه خوراکی های آبجیمو میخورم و چغلیشو به مامانم میکنم
همون طور که گفتم من بچه ی خوبیم فقط یکم پیش فعالم که اونم مشکلی نیست جدیدا مد شده !!
بالاخره شاعر میگه
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو
منم که تابع نصیحت های پدرانه ی شاعر!!