- Aug
- 3,898
- 6,481
- مدالها
- 3
سلام و درود خدمت نویسنده محترم :)
___________________________
عنوان: عنوان رمان شامل چهار حرف که عنوانی عجیب و گنگ به نظر میاد. شاید در نگاه اول این عنوان برای رمان مناسب نیاد اما با توجه به اینکه شخصیت اصلی که در بیشتر جملات زندگی بدون علی رو نمیتواند تصور کند، کاملا مناسب هست.
ژانر: انتخاب ژانر مناسب و متناسب با رمان هست.
سیر رمان: داستان رمان شروع سریعی داره و کاملا قابل درک هست. داستان جوری پیش میره که هم زمان حال و هم زمان گذشته را به طور واضح میتوان ترسیم کرد. اما نکته قابل توجه این رمان سرنوشت سارینا هست که باعث میشه مخاطب بخواد بدونه چه اتفاقی خواهد افتاد. آیا سارینا واقعا انتقام میگیره یا نه به دنبال دلیل رفتن علی میره.
شخصیتها: به نظرم شخصیت اصلی یعنی سارینا خیلی رک و واضح بعد از خودکشی از علی میگفت که از نظر من کمی کلیشهای بود. علی اینکار رو کرد و فلان. فکر میکنم توی همچین شرایطی آدم کم حرف میشه و حرفی نمینه. همچنین توی رمان اشاره شده بود که سارینا با پدرش رابطه خوبی داره اما حتی توی گذشته هم تقریبا حرفی از رابطه خوب این دو نفر گفته نشده. اینکه پدرش میگه ولش کنید یا به حال خودش بزاریدش بیانگر ارتباط خوب نیست. شخصیت علی که از نظر خود سارینا پسری گوشه گیر و کم حرفه و نمیتونه با دخترا ارتباط خوبی داشته باشه چطوری انقدر در قرار اول خیلی راحت با سارینا حرف میزنه و میخواد عقایدش رو ثابت کنه که بعد ازدواج کنن!
نکات مثبت: تصویرسازی خوب این داستان قابل توجه هست. توصیف مکان، حال و هوای شخصیتها، عنوان مناسب و.... از نکات مثبت این رمان به شمار میرود.
نکات ضعف: رابطه بین علی و سارینا کلیشهای هست. چطور کسی که میخواد با طرف مقابلش ازدواج کنه اول میخواد عقایدش رو ثابت کنه و مثلا خدا رو بهش بشناسونه! این قسمت داستان برای من، خستهکننده بود و باعث شد من از این قسمت رد بشم! شاید بهتر بود که به مرور زمان سارینا خودش از عقاید علی خوشش میومد نه اینکه علی بیاد خدا رو به سارینا معرفی کنه و بحث بیخدایی سارینا مطرح میشد. من فکر میکنم همچین پسرهایی اول خانوادهشون رو جلو میفرستن، چون خجالتی یا به قولی به خاطر عقایدشون راحت نمیتونن با دخترها ارتباط خوبی بگیرن.
_______________________________
جسارت نباشه، اینها همه نظرهای شخصیام بودن، امیدوارم مفید بوده باشن :)
موفق باشید♡
___________________________
عنوان: عنوان رمان شامل چهار حرف که عنوانی عجیب و گنگ به نظر میاد. شاید در نگاه اول این عنوان برای رمان مناسب نیاد اما با توجه به اینکه شخصیت اصلی که در بیشتر جملات زندگی بدون علی رو نمیتواند تصور کند، کاملا مناسب هست.
ژانر: انتخاب ژانر مناسب و متناسب با رمان هست.
سیر رمان: داستان رمان شروع سریعی داره و کاملا قابل درک هست. داستان جوری پیش میره که هم زمان حال و هم زمان گذشته را به طور واضح میتوان ترسیم کرد. اما نکته قابل توجه این رمان سرنوشت سارینا هست که باعث میشه مخاطب بخواد بدونه چه اتفاقی خواهد افتاد. آیا سارینا واقعا انتقام میگیره یا نه به دنبال دلیل رفتن علی میره.
شخصیتها: به نظرم شخصیت اصلی یعنی سارینا خیلی رک و واضح بعد از خودکشی از علی میگفت که از نظر من کمی کلیشهای بود. علی اینکار رو کرد و فلان. فکر میکنم توی همچین شرایطی آدم کم حرف میشه و حرفی نمینه. همچنین توی رمان اشاره شده بود که سارینا با پدرش رابطه خوبی داره اما حتی توی گذشته هم تقریبا حرفی از رابطه خوب این دو نفر گفته نشده. اینکه پدرش میگه ولش کنید یا به حال خودش بزاریدش بیانگر ارتباط خوب نیست. شخصیت علی که از نظر خود سارینا پسری گوشه گیر و کم حرفه و نمیتونه با دخترا ارتباط خوبی داشته باشه چطوری انقدر در قرار اول خیلی راحت با سارینا حرف میزنه و میخواد عقایدش رو ثابت کنه که بعد ازدواج کنن!
نکات مثبت: تصویرسازی خوب این داستان قابل توجه هست. توصیف مکان، حال و هوای شخصیتها، عنوان مناسب و.... از نکات مثبت این رمان به شمار میرود.
نکات ضعف: رابطه بین علی و سارینا کلیشهای هست. چطور کسی که میخواد با طرف مقابلش ازدواج کنه اول میخواد عقایدش رو ثابت کنه و مثلا خدا رو بهش بشناسونه! این قسمت داستان برای من، خستهکننده بود و باعث شد من از این قسمت رد بشم! شاید بهتر بود که به مرور زمان سارینا خودش از عقاید علی خوشش میومد نه اینکه علی بیاد خدا رو به سارینا معرفی کنه و بحث بیخدایی سارینا مطرح میشد. من فکر میکنم همچین پسرهایی اول خانوادهشون رو جلو میفرستن، چون خجالتی یا به قولی به خاطر عقایدشون راحت نمیتونن با دخترها ارتباط خوبی بگیرن.
_______________________________
جسارت نباشه، اینها همه نظرهای شخصیام بودن، امیدوارم مفید بوده باشن :)
موفق باشید♡