جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته تکمیل شده ● ژوانا اثر شهرزاد قصه گو ●

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کامل شده کاربران توسط ARMINA با نام ● ژوانا اثر شهرزاد قصه گو ● ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,097 بازدید, 19 پاسخ و 20 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کامل شده کاربران
نام موضوع ● ژوانا اثر شهرزاد قصه گو ●
نویسنده موضوع ARMINA
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ARMINA
موضوع نویسنده

ARMINA

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Dec
2,452
15,272
مدال‌ها
11
Negar_1699612763358.png
به نام خالق او

نام اثر: ژوانا
نویسنده: آرمینا منظری
ژانر: عاشقانه. تراژدی
ناظر: @تی ناز
ویراستار: @سپید
کپیست: @ARALIYA

مقدمه:
دوست داشتن چشمانِ سبز تو و نوشتن از تَنی که به عطرهای فرانسه یک پهلو می‌زد تنها دوا بود.

این‌که از تو می‌نویسم کاری عادی نیست، نامه‌ای‌ که مخاطبش تو باشی شیشه‌‌ی عطری‌ست که واژه‌هایم را خوشبو می‌کند.
 

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
3,428
13,043
مدال‌ها
17
1683008322482.png
عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.
حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[قوانین تایپ دلنوشته کاربران]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد بدهید:
[درخواست تگ دلنوشته | انجمن رمان‌بوک]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دلنوشته و اشعار]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[اعلام پایان - دلنوشته کاربران]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]

با آرزوی موفقیت برای شما،
[تیم مدیریت تالار ادبیات]
 
موضوع نویسنده

ARMINA

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Dec
2,452
15,272
مدال‌ها
11
کدام را باور کنم، عشقت را یا چشمانت که این سو و آن سو می‌دوند.
کدام را باور کنم، لبخندت را یا طعنه‌های بی‌رحمانه‌ات که آتشم می‌زند.
کدام را باور کنم، این بسته کادو شده روی میز را یا آن یک هفته‌ای را که دود شده و به آسمان رفته بودی.
وقتی درست فکر می‌کنم می‌بینم مایه‌ی همه دلتنگی‌های این روزهایم بوده‌ای.
اما نمی‌فهمم که چرا چنین از تو سرخوشم؟
چرا چنین انتظارت را می‌کشم؟
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

ARMINA

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Dec
2,452
15,272
مدال‌ها
11
درست که فکر می‌کنم می‌بینم این بازی اگر بازنده‌ای داشت، من بوده‌ام.
پس چرا هنوز روبه‌روی تو می‌نشینم تا باز ببازم؟
کدام بازنده‌ی‌ بازی از برق نگاه برنده، ضربان قلبش تندتر می‌زند و سرشار می‌شود از لذت باختن و دوباره باختن؛
از لذت سقوط.
هربار می‌گویم این آخرین‌بار است، این بار که بیاید دیگر تمام می‌شود.
اما... اما دوباره که پیدا می‌شوی؛ تازه بازی شروع می‌شود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ARMINA

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Dec
2,452
15,272
مدال‌ها
11
می‌بینی با من چه کرده‌ای؟
فکر کن کسی، بی ستاره‌ای، از زمانی که فهمید آسمان چیست، به دنبال ستاره‌اش می‌گشت؟
ستاره‌ای که آن‌قدر کوچک بود که گوشه کنار آسمان گم می‌شد.
حالا خورشید در خانه‌ام را زده.
نه، من برای این خوشبختی کوچکم. من برای تو هیچم.
و حیرانم چرا تو مثل حاجتی که نمی‌دانم چیست در من تنیده شده‌ای.
کلافه و سردرگم، پنجه در پنجه گیسوانم، تقلای برآورده شدن داری؟
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

ARMINA

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Dec
2,452
15,272
مدال‌ها
11
هرشب خواب تو را می‌دیدم.
نمی‌دانم خوب بود یا بد اما، نمی‌خواستم این خواب‌ها ادامه پیدا کنند.
دوست می‌داشتم یک بار دستانم را سمت خوابم دراز کنم و تو را از لابه‌لای تمام این رویاهای گاه و بی‌گاهم بیرون بکشم.
دوست داشتم به جای این‌که تنها در خواب‌هایم قدم بگذاری، یک‌بار هم که شده هم‌قدم با خودم می‌شدی.
اما تو باز هم هرشب تنها در خوابم همراهی‌ام کردی.
شاید یک فنجان قهوه دوای دردم می‌شد.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

ARMINA

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Dec
2,452
15,272
مدال‌ها
11
یک فنجان قهوه مرا هم از تو، هم از رویاهایی که تو همراهی‌شان می‌کردی دور می‌کرد.
یک فنجان قهوه برای خودم می‌ریزم اما تو، حتی ته فنجان قهوه‌ام هم هستی.
می‌خواهم این‌بار تصویرت را با آب بشویم، شنیدم آب روشنایی‌ست.
شاید به این بهانه چشمم به چشمت روشن شد.
چشم‌های تو دو فنجان قهوه‌اند.
اخم که می‌کنی، قهوه تلخ‌تر می‌شود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ARMINA

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Dec
2,452
15,272
مدال‌ها
11
تو نه از باد می‌ترسی، نه سال‌ها به انتظار باران ترک خورده‌ای.
شاپرک‌های کوچه باغ حوالی خانه شما، صبح به صبح با صدای خنده‌ی تو از خواب بیدار شده‌اند؛ و سنگ‌های این حوالی، سال‌هاست با صدای هق‌هق من به خواب می‌روند.
تو خنده‌ات بوی اصالت می‌دهد،
و دست‌هایت طعم سرخ گرما،
و لبخند فراموش شده‌ی من، طعم زهر می‌دهد.
تلخ تلخ...‌ ‌.
من حتی نشان سنگ قبر آرزوهایم را از یاد برده‌ام.
اماتو، شیرین‌تر از آنی که قسمتِ روزگار من شوی.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

ARMINA

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Dec
2,452
15,272
مدال‌ها
11
گاهی عمیقاً دلتنگت می‌شوم، دلتنگ صدایت، دلتنگ عطر تنت، دلتنگ چشم‌های محسور کننده‌ات، دلتنگ دست‌های گرمت.
خبر داری؟

خبر داری رفتنت تمام چیزهای زیبایی که من دلبسته‌‌شان بودم را از من گرفت؟
و من‌ِ پس از تو، به‌ دنبال‌ِ نشانی‌هایت در آدم‌هایی که هیچ‌کدام حتی شبیه تو نبودند گشته‌ام.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ARMINA

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Dec
2,452
15,272
مدال‌ها
11
از من نپرس.
از من خسته که مدام در حال ساختن هست چیزی نپرس تا خانه‌ام بنا شود.
از من زمانی حالم را بپرس که فاصله‌ی من و حقیقی شدن مجازی‌های افکارم کم یا که صفر باشد.
زانگاه بپرس که جنگ میان جایی که جسمم و جایی که روحم هست صلح شود.
و زمانی سراغی از من بگیر که کودک درونم نیز همراه من با رضایت تمام و کمال پاسخگوی تو باشد.
نه حالا که زخمی‌ام؛ نه حالا که حال دلم از حدقه‌ی چشمانم بیرون زده.
 
بالا پایین