جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فایل شده ● محبوب - در آغوش تنهایی اثر فاطمه ●

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط بانوی شـــب با نام ● محبوب - در آغوش تنهایی اثر فاطمه ● ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,057 بازدید, 24 پاسخ و 11 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع ● محبوب - در آغوش تنهایی اثر فاطمه ●
نویسنده موضوع بانوی شـــب
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط بانوی شـــب
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
529
1,366
مدال‌ها
4
خود را در تنهایی می‌بینم.
تنهایی یعنی؛ کسی را نداشته باشی که؛ همرات باشد در مسیر غم‌های پوچ!
تنهایی یعنی؛ حرف‌های پوچ!
تنهایی یعنی؛ خنده‌های پوچ.
همه پوچ هستند حتی زندگی!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
529
1,366
مدال‌ها
4
در رویداد‌های زندگی‌ام غصه بود و غصه!
رنگ در زندگی یعنی؛ خوشبختی که؛ من نداشتم. به هیچ گونه نبود دلخوشی‌.
از دور دست‌ها تو را گویا می‌کنم.
از احوالم تو را آگاه می‌کنم و زمزمه‌وار می‌گویم؛ منم اینجا هستم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
529
1,366
مدال‌ها
4
هستم که؛ بالا پایین‌های روزگار را می‌بینم‌، هستم که؛ تلخی روزگار‌ را چشیده‌ام، همه احساس‌ها‌ را چشید‌ه‌ام، به‌ جز عاشقی!
عشقی که؛ او را هنوز حس نکرده‌ام.
و نخواهم کرد می‌دانم که؛ او از همه‌ی احساس‌ها تلخ‌تر و تنهایی‌تر از همه‌ی حس‌ها است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
529
1,366
مدال‌ها
4
در گوشه‌ای از دریاچه‌یِ حرف‌هایم نشسته‌ام،
با خود می‌گویم: چرا تمام نمی‌شود.
من تلخی‌ را دیگر دوست ندارم، ندارم که؛ از آن غصه و تنهایی‌هایی تلخ فراری و کوچه‌ به کوچه‌ به دنبال رهایی از آن هستم.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
529
1,366
مدال‌ها
4
تنهایی دیگر برایم خسته کننده شده است، چرا من؟
چرا من باید این‌گونه احساس تنهایی‌ را تجربه و چشیده‌ باشم؟
روزگار همیشه شیرین به همانندی عسل نیست، همانند زندگی من که از خوردن قهوه تلخ بدون شکر است که، تلخ‌تر است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین