با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشتهباشید.
اکنون ثبتنام کنید!در محفلی که خورشید اندر شمار ذره ستمن اگر کام روا گشتم و خوش دل چه عجب
مستحق بودم و این ها به زکاتم دادند
دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشنددر محفلی که خورشید اندر شمار ذره ست
خود را بزرگ دیدن شرط ادب نباشد:)"!
شبی دل را به تاریکی ز زلفت باز میجستمدلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
خواجه ان است که باشد غم خدمتکارش
یا رب آن زاهد خودبین که به جز عیب ندیدمنعم نکن ز عشق وی ای مفتی زمان
معذور دارند که تو او را ندیدهیی
ما که پول نداشتیم دماغامان را عمل کنیم و گونه بکاریم، ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، ما که موی بلوند و قد بلند نداشتیم، ما که چشمهایمان رنگی نبود؛ رفتیم و کتاب خواندیم! و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم، آنقدر که هربار که رفتیم در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت. میدانی آن جراح که هرروز ما را زیباتر میکند، اسمش چیست؟ اسمش "کتاب" است! چاقویش درد ندارد، امّا همهاش درمان است. هزینهاش هرقدر هم که باشد به این زیبایی میارزد. من نشانی مطب این پزشک را به همه ی شما می دهم: رمان بوک! بی وقت قبلی داخل شوید! این طبیب مشفق، اینجا نشسته است، منتظر شماست!
*ثبت نام*
سلام مهمان عزیز
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر آثارتان به خانواده رمان بوک بپیوندید:
کلیک برای: عضویت در انجمن رمان بوک