جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

درخواست •° تعیین ناظر و تأیید اثر°•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته تالار رمان توسط DELVIN با نام •° تعیین ناظر و تأیید اثر°• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 102,121 بازدید, 2,319 پاسخ و 60 بار واکنش داشته است
نام دسته تالار رمان
نام موضوع •° تعیین ناظر و تأیید اثر°•
نویسنده موضوع DELVIN
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Sanai_paiiz

YASNA.B

سطح
7
 
ونلوپه فون شویتز🍫
نویسنده حرفه‌ای
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
3,011
21,438
مدال‌ها
15
سلام
درخواست تایید رمان دارم.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Saba.N

:) kahkeshan

سطح
4
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Sep
1,093
11,791
مدال‌ها
6
نام اثر: آوای دوشیزگان
نویسنده: Kahkashan
ژانر:اجتماعی،تراژدی
 

S.Hediyeh

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jul
2
1
مدال‌ها
2
نام اثر:مارشمالو
نویسنده:هديه سعادتی
ژانر:طنز،عاشقانه
خلاصه:مسیر زندگی مثل یک تیکه مارشمالو، شیرین و خوش‌مزه‌ست! گاهی اوقات این مسیر با رقم خوردن یک اتفاق عجیب، شیرین میشه که این اتفاق می‌تونه با یک سفر و یا ورود یک انسان جدید به زندگیت شروع بشه. نفس و دو دوست دیگش تصمیم می‌گیرن به سفر کوتاه مدتی برن. از همون ابتدای سفر، شانس باهاشون یار نیست؛ اما داستان همینطور باقی نمی‌مونه! اون‌ها در این سفر با آدم‌هایی آشنا می‌شند و خیلی چیزها رو برای اولین بار تجربه می‌کنند. شاید همین تجربه‌های متفاوت، این مسیر رو براشون تبدیل به مارشمالو می‌کنه.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: FARYS

SHAHDOKHT

سطح
10
 
ناظر کیفی کتاب
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,599
40,217
مدال‌ها
25
نام اثر:مارشمالو
نویسنده:هديه سعادتی
ژانر:طنز،عاشقانه
خلاصه:مسیر زندگی مثل یک تیکه مارشمالو، شیرین و خوش‌مزه‌ست! گاهی اوقات این مسیر با رقم خوردن یک اتفاق عجیب، شیرین میشه که این اتفاق می‌تونه با یک سفر و یا ورود یک انسان جدید به زندگیت شروع بشه. نفس و دو دوست دیگش تصمیم می‌گیرن به سفر کوتاه مدتی برن. از همون ابتدای سفر، شانس باهاشون یار نیست؛ اما داستان همینطور باقی نمی‌مونه! اون‌ها در این سفر با آدم‌هایی آشنا می‌شند و خیلی چیزها رو برای اولین بار تجربه می‌کنند. شاید همین تجربه‌های متفاوت، این مسیر رو براشون تبدیل به مارشمالو می‌کنه.
@آوا...
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: آوا...

پریسا.kn

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Dec
2
9
مدال‌ها
2
نام اثر: انعکاس زندگی
نویسنده:پریسا
ژانر:عاشقانه،دارم،مافیایی،جنایی
خلاصه:
(دختر) که به تازگی از پرورشگاه خارج شده و روی پای خودش ایستاده بود، بعد از مدت کوتاهی که فکر میکرد خوشی‌ها دارن بهش رو می‌کنن متهم به قتل می‌شه و ورق برمی‌گرده.
اون قاتل نیست؛ اما این رو افراد زیادی نمی‌دونن. فردی تصمیم می‌گیره به اون کمک کنه که انگار در گذشته‌ی اون حضور داره. اون فرد کیه؟ آیا واقعا می‌تونه به (دختر) کمک کنه؟ قصدش از نجات (دختر) چیه؟
 

fezze

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Dec
19
167
مدال‌ها
2
نام اثر:نور
نویسنده:مهر
ژانر:عاشقانه-معمایی
خلاصه‌
همه چیر برای او از یک صبح افتابی شروع شد
همان صبحی که اسمان ابی بود
پرنده ها اواز میخواندند و زمین پر بود از برگ های درختان
هوا اصلا شبیه پاییز نبود بیشتر بهار بود و هیچکس فکر نمیکرد فردا که چشم جهان از خواب شیرینش بیدار شود چه قیامتی خواهد شد
نمیدانستند چه طوفانی در راه است
و چه خوب که نمیدانستند...
 

SHAHDOKHT

سطح
10
 
ناظر کیفی کتاب
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,599
40,217
مدال‌ها
25
نویسنده:پریسا
ژانر:عاشقانه،دارم،مافیایی،جنایی
خلاصه:
(دختر) که به تازگی از پرورشگاه خارج شده و روی پای خودش ایستاده بود، بعد از مدت کوتاهی که فکر میکرد خوشی‌ها دارن بهش رو می‌کنن متهم به قتل می‌شه و ورق برمی‌گرده.
اون قاتل نیست؛ اما این رو افراد زیادی نمی‌دونن. فردی تصمیم می‌گیره به اون کمک کنه که انگار در گذشته‌ی اون حضور داره. اون فرد کیه؟ آیا واقعا می‌تونه به (دختر) کمک کنه؟ قصدش از نجات (دختر) چیه؟
@Kahkashan(:
 

SHAHDOKHT

سطح
10
 
ناظر کیفی کتاب
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,599
40,217
مدال‌ها
25
نام اثر:نور
نویسنده:مهر
ژانر:عاشقانه-معمایی
خلاصه‌
همه چیر برای او از یک صبح افتابی شروع شد
همان صبحی که اسمان ابی بود
پرنده ها اواز میخواندند و زمین پر بود از برگ های درختان
هوا اصلا شبیه پاییز نبود بیشتر بهار بود و هیچکس فکر نمیکرد فردا که چشم جهان از خواب شیرینش بیدار شود چه قیامتی خواهد شد
نمیدانستند چه طوفانی در راه است
و چه خوب که نمیدانستند...
@چکاوک
 
بالا پایین