جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فایل شده [آوازه‌خوان سپیده] اثر «سپید خون؛ کاربر انجمن رمان بوک»

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط سپیدخون؛ با نام [آوازه‌خوان سپیده] اثر «سپید خون؛ کاربر انجمن رمان بوک» ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 750 بازدید, 19 پاسخ و 19 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع [آوازه‌خوان سپیده] اثر «سپید خون؛ کاربر انجمن رمان بوک»
نویسنده موضوع سپیدخون؛
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط سپیدخون؛
موضوع نویسنده

سپیدخون؛

سطح
4
 
مدیر تالار تکنولوژی
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
941
4,905
مدال‌ها
5
***
در پشت شیشه‌های رنگی و افسرده‌ی نگاه‌ ما
قلبی دردمند به انتظار، اما رفته ایستگاه‌ ما
قطاری از دوردست، بار جسارت دارد
کاش شهامت، بریزد به خیابان و شود دادگاه‌ ما
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

سپیدخون؛

سطح
4
 
مدیر تالار تکنولوژی
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
941
4,905
مدال‌ها
5
***
خواهم که دگرباره، بسوزد این دریا در آتشم
فریاد می‌زنم، سایه! بدان من آن گرز سرکشم
خواهم که روزی، پیکار کنم با باک خویش
ای ترس سیه‌روی، من کاوه و سیاوشم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

سپیدخون؛

سطح
4
 
مدیر تالار تکنولوژی
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
941
4,905
مدال‌ها
5
***
تو چه دانی از نفس خاکستر گرم، هنوز؟
تو چه خوانی از شراب شوق رویا افروز؟
تو چه می‌نوشی از این چشمه‌ی امیدِ بهار؟
تو چه راهی به رهایی یافتی؛ شام تا به روز؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

سپیدخون؛

سطح
4
 
مدیر تالار تکنولوژی
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
941
4,905
مدال‌ها
5
***
قدم باید گذارم به رگ خواب پلنگان
نگه شاید بدوزم بر فراز شامگاهان
منم مرغ سحر، وکیل امید
شوم سوی سپیده، آواز خوان
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

سپیدخون؛

سطح
4
 
مدیر تالار تکنولوژی
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
941
4,905
مدال‌ها
5
***
زنده ماندم به امید و نگاهم روشن از فردا
تلاشم بی‌ثمر نتوان بُود، من نیستم صحرا
بنوشم ساغر شادی، بپویم رمز آزادی
گرم باشد به لبخندی در این فریاد و این دریا
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

سپیدخون؛

سطح
4
 
مدیر تالار تکنولوژی
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
941
4,905
مدال‌ها
5
در چنگ خواهم داشت، نفس خورشید فردا را
من ماه خواهم بود، رخشنده، پرجاه و بی‌همتا
عالم کیهان فروز و آن طرف‌تر، گاه
سجده می‌کردند بر من، دیده‌اند روح مرا آنها
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

سپیدخون؛

سطح
4
 
مدیر تالار تکنولوژی
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
941
4,905
مدال‌ها
5
نگار دخترک، در آینه، پر بود ز نگاه رنگ‌ها
جهان بس فتنه خواهد دید، از شعله‌ی آن چشم‌ها!
جهان بخشید لبخند معکوسم، به خزان آینده
و ما اوج یک تل خاکستر سردیم، فروزنده آتش‌ها... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

سپیدخون؛

سطح
4
 
مدیر تالار تکنولوژی
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
941
4,905
مدال‌ها
5
***
بادبان! سی*ن*ه‌ سپر کن؛ که مرا دردی‌ست در ژرفا
چه بی‌انصاف، ریشه‌کَن می‌کند بنیاد مجروح وجودم را
دیدم ردپای پر نور محبت را، در قلبم
که به فال نیک دارد، نفس باد سحر مانا
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

سپیدخون؛

سطح
4
 
مدیر تالار تکنولوژی
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
941
4,905
مدال‌ها
5
***
سوگند به وجود و آفرینش خورشید عالم‌تاب
لمس کردم تار و پود انوار مهتاب
جهان جوشید، در جان بی‌جان من
تپش برگشت، به روح نزار آب
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

سپیدخون؛

سطح
4
 
مدیر تالار تکنولوژی
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
941
4,905
مدال‌ها
5
***
من آن روشن دلم، کز طاقت خویش
بسازم نرم، کوهی را به تشویش
منم آوازه‌خوان آن سپیده
گر از امید دارم من نشانیش... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین