جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی چه‌گونه در داستان تعلیق ایجاد کنیم؟ + ۷ روش برای ایجاد تعلیق

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته جمع‌آوری نکات توسط شاهدخت با نام چه‌گونه در داستان تعلیق ایجاد کنیم؟ + ۷ روش برای ایجاد تعلیق ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 841 بازدید, 25 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته جمع‌آوری نکات
نام موضوع چه‌گونه در داستان تعلیق ایجاد کنیم؟ + ۷ روش برای ایجاد تعلیق
نویسنده موضوع شاهدخت
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط شاهدخت
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
^ناظر کیفی کتاب^
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,720
40,337
مدال‌ها
25
۳. داستانی را می‌گویم که مال من نیست
درمیان انواع زاویۀ دید، زاویۀ دید و راوی «اول شخص» از محبوبیت خاصی برخوردار است. این راوی می‌تواند به ۲ شیوه ظاهر شود:

۱. راوی اول شخص عینی و

۲. راوی اول شخص ذهنی.

با راوی ذهنی همه‌مان به خوبی آشنایی داریم. کاراکتر خودش داستانش را می‌گوید و ما با او و حوادثی که بر او رفته آشنا می‌شویم. همراهش گام برمی‌داریم تا از دریچۀ نگاهش زندگی‌اش را ببینیم.
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
^ناظر کیفی کتاب^
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,720
40,337
مدال‌ها
25
اما در راوی اول‌شخص عینی، راوی ما کاراکتر اصلی داستان نیست. او داستان شخصی دیگر را روایت می‌کند. همان جا در صحنه حاضر است. در داستان هست. اما داستان خودش را نمی‌گوید. مثل وقتی که ما چیزی درمورد شخصی دیگر شنیده‌ایم و حالا برای کسی دیگر تعریف می‌کنیم. یا در واقعه‌ای حاضر بوده‌ایم و حالا داریم شرحش می‌دهیم.
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
^ناظر کیفی کتاب^
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,720
40,337
مدال‌ها
25
در این حالت ما فاصله را با کاراکتر اصلی حفظ کرده‌ایم. او را از بیرون می‌بینیم و تحلیل می‌کنیم. اما از دید یک کاراکتر دیگر. زمانی که از این زاویۀ دید استفاده می‌کنیم می‌توانیم شخصیت‌های بیشتری داشته باشیم و طرح داستانمان پیچیده باشد. یعنی بهتر است که باشد؛ چون دیگر تمرکز تنها روی یک نفر نیست. تحرک راحت‌تر صورت می‌گیرد. کاراکتر اصلی می‌تواند جاهایی برود که ما نیستیم. اما هم‌چنان راوی اول شخص است و آن صمیمیت حفظ می‌شود.
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
^ناظر کیفی کتاب^
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,720
40,337
مدال‌ها
25
درست شبیه به داستان‌های شرلوک هلمز. واتسون برایمان شرح می‌دهد که پرونده چیست و هلمز چه می‌کند. به این نوع کاراکتر در داستان‌های جنایی «شخصیت هم‌راز» می‌گویند. البته در صورتی که راوی، شخصی مثل واتسون باشد. کاراکتری که مثلاً دستیار کارآگاه است، بیش‌تر داستان با کاراکتر اصلی همراه است و به او کمک می کند. او هم‌راز کاراکتر اصلی است.

پس در این حالت مخاطب را از برخی اطلاعات محروم می‌کنیم. که این خود تعلیق و کنجکاوی را در مخاطب برمی‌انگیرد.
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
^ناظر کیفی کتاب^
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,720
40,337
مدال‌ها
25
۴. منبع را محرمانه نگه دار
فرقی نمی‌کند کجای داستان هستیم، همیشه یک حادثه‌ای ممکن است رخ بدهد. و این حادثه یک‌سری علت دارد و یک‌سری پیامد. این طبیعی است. همۀ ما آن را می‌دانیم.

ممکن است یکی از شخصیت‌ها به‌خاطر یک حادثۀ قدیمی یا تازه، برود سروقت کاراکتر اصلی. شاید هم بالعکس.

نویسنده می‌تواند به ما بگوید که هرکدام کجاست. چه وقت از روز است؟ سلاحی دارند یا نه؟ اگر سلاحی درکار است چیست؟ درگیری چه وقت رخ داد؟ چه زمانی کشمکش ایجاد شد؟ چه کسی اول حمله کرد؟ چه شد که تحریک شد یا وقت را غنیمت شمرد؟ چه کسی اول آسیب دید؟ چه‌قدر آسیب دید؟ همۀ این‌ها را می‌توان مو به مو و از اول شرح داد. اما بهتر نیست مخاطب را بیندازیم وسط ماجرا؟!
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
^ناظر کیفی کتاب^
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,720
40,337
مدال‌ها
25
«دستش را روی حفرۀ کوچک گذاشت. تقلا کرد آن را بپوشاند. انگار که دستش می‌توانست به پوستش پیوند بخورد و مسیر خون را بند بیاورد.»

ما فقط می‌فهمیم که یک نفر احتمالاً تیر خورده. اما چه کسی؟ و سوال‌های مختلفی به ذهنمان هجوم می‌آرود. هرچه اضطرابی که در داستان موج می‌زند بیش‌تر باشد مخاطب بیش‌تر مجذوب می‌شود.

اضطراب داستان از اضطراب کاراکترها نشأت می‌گیرد. حتی زمانی که شادی یا خشم وجودشان را پر کرده باز هم می‌توان حضور اضطراب را حس کرد.

وقتی ندانیم منبع حادثه چه چیزی بوده، کنجکاوی زیاد در ما ایجاد می‌شود. فقط برای اینکه بفهمیم چرا؟

البته که واقعه باید آن قدر مهم یا تأثیرگذار باشد که مخاطب را مجذوب خودش کند.
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
^ناظر کیفی کتاب^
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,720
40,337
مدال‌ها
25
پس گاهی منبع حادثه را فاش نکن. یعنی همان اول فاش نکن. اگر دقت کنی متوجه می‌شوی که تمام پیرنگ داستان‌های معمایی بر همین اساس استوارند. آن‌ها منبع حادثه را یعنی هویت قاتل و نحوۀ ارتکاب به جرم را تا زمان اوج داستان یا صفحات نهایی پنهان نگه می‌دارند.

در نتیجه با پنهان نگه داشتن منبع یا طولانی کردن فرایند فاش ساختن آن (درحد یک یا چند صحنه) می‌توانیم در داستان تعلیق ایجاد کنیم. این تعلیق می‌تواند تنها چند خط، چند صحنه یا به اندازۀ تمام داستان طول بکشد. این بستگی به شما و داستانتان دارد.
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
^ناظر کیفی کتاب^
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,720
40,337
مدال‌ها
25
۵. از این صحنه به آن صحنه بپر
پرش از صحنۀ جاری به صحنۀ بعد یکی از فنون ایجاد تعلیق است. با این کار یک وقفه ایجاد می‌کنیم و مخاطب مجبور است منتظر بماند تا پاسخ سؤال را ببیند.

پرش از صحنه‌ای به صحنۀ دیگر تکنیکی است مشابه آویزان از لبۀ پرتگاه. با این تفاوت که در این حالت، لازم نیست حتماً اتفاق خاصی در حال وقوع باشد یا جان کاراکترها را بگذاری کف دستشان. درضمن برای اعمال آن ترفند به پرش از صحنه نیاز داری.
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
^ناظر کیفی کتاب^
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,720
40,337
مدال‌ها
25
برای پرش می‌توانی در زمان و مکان جا‌به‌جا شوی یا خط روایت را عوض کنی. این تکنیک به‌خصوص برای زمانی که نمی‌دانی دیگر با این صحنه چه کنی خوب است! پس قبل از اینکه به ته صحنه برسی و دیگر چیزی برای نوشتن نماند، کانال را عوض کن. به یک صحنۀ تازه بپر و روایت را از سر بگیر. البته بهتر است چیزی برای کنجکاوی کار بگذاری.
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
^ناظر کیفی کتاب^
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,720
40,337
مدال‌ها
25
۶. حادثه را از وسط شروع کن
برای شروع یک صحنۀ تازه، می‌توانیم شروع کنیم به توضیح دادن؛ کجا هستیم، چه وقت از روز است و اصلاً چرا آن‌جاییم. پس هرچه مخاطب باید بداند را به او دیکته می‌کنیم و همه چیز را از صفر بنا می‌کنیم.
اما بهتر نیست او را بیندازیم وسط ماجرا؟ بهتر نیست به جای این‌که بگوییم در ادامۀ پایان صحنۀ پیش چه اتفاقی افتاد، اجازه بدهیم خودش ماجرا را کشف کند؟ حتی اگر در شروع داستان باشیم!
 
بالا پایین