;FOROUGH
سطح
5
ارشد بخش فرهنگ و هنر
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر تالار رمان
طراح آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
- Apr
- 9,790
- 15,787
- مدالها
- 6
مرا بمیران
تیغِ تیز خاطرات روز به روز بیشتر میشکافد
جایی میان شکوفههای بهاری
صورتم تر میشود
و قطره قطره نبودنت جاریست
قطرههای نبودنت قرمز است!
از هالههای مخفی نور بیا
بیا و مرا بمیران
بگذار تا خدایم را در آغوش بگیرم
این حسِ بُرَّنده را از من دور کن
من به تمامِ خودم نیاز دارم
باید با تمامِ خودم در بیکرانِ گیسوانت غرق شوم
جایی که غریقی نیست
تکه چوبی نیست
کلکی نیست
و ناخدا دستش را به سمتم نمیآورد
چیرگی سرخی بر سبزیِ درختان بهاری شوم است!
مرا بمیران و در دشتِ داغ و بیانتهای پوچی دفنم کن
نگذار نامت مرا ذره ذره آب کند
لبخندی بزن و از کنارم رد شو
مرا بمیران
این درختها خون میخواهند تا بزرگ شوند
و باغبانی که تو باشی و ناجیشان شوی
مرا بمیران قبل از این که غرق شوم!
|رضا گرجی|
تیغِ تیز خاطرات روز به روز بیشتر میشکافد
جایی میان شکوفههای بهاری
صورتم تر میشود
و قطره قطره نبودنت جاریست
قطرههای نبودنت قرمز است!
از هالههای مخفی نور بیا
بیا و مرا بمیران
بگذار تا خدایم را در آغوش بگیرم
این حسِ بُرَّنده را از من دور کن
من به تمامِ خودم نیاز دارم
باید با تمامِ خودم در بیکرانِ گیسوانت غرق شوم
جایی که غریقی نیست
تکه چوبی نیست
کلکی نیست
و ناخدا دستش را به سمتم نمیآورد
چیرگی سرخی بر سبزیِ درختان بهاری شوم است!
مرا بمیران و در دشتِ داغ و بیانتهای پوچی دفنم کن
نگذار نامت مرا ذره ذره آب کند
لبخندی بزن و از کنارم رد شو
مرا بمیران
این درختها خون میخواهند تا بزرگ شوند
و باغبانی که تو باشی و ناجیشان شوی
مرا بمیران قبل از این که غرق شوم!
|رضا گرجی|