امیراحمد گفت:

درود.
عنوان کمی کلیشه‌ای هست اما به نظر من برای این داستان مناسبه.
ژانر با بدنه داستان تعامل کامل داره.
خلاصه با کلمات نو و بهتری تعویض و اصلاح بشه برای لو نرفتن زیاد بدنه داستان لازمه.
آغاز بد نبود اما نباید شخصیت‌های داستانت را یک دفعه وارد کنی به مرور و به ترتیب این کار را انجام بده.
توصیفات بد نیستن و جالب و تا حدی مناسب‌ هستن اما اگر میشه روی شخصیت پردازی کمی بیشتر کار بشه.
بی‌صبرانه منتظر ادامه داستان جذابتون هستم.

کلیک کنید تا گسترش یابد...

دردانه گفت:

ممنون از وقتی که گذاشتید💐
متشکرم منو از نظراتتون باخبر کردید🙃

کلیک کنید تا گسترش یابد...

لیلا مرادی گفت:

سلاااام سلاااام

خب برسیم به نقد دست و پا شکسته‌ی من😂

نام رمان به نظرم خیلی به بافت و موضوع رمان میاد و کلیشه‌ای هم نیست.

خلاصه به نظرم جا داره که تغییرات بیشتری توش بدی. اینکه اول خلاصه نشون دادی که دختر داستان شکست عشقی خورده و دست به خودکشی زده یه‌کم ساده‌ست و با توجه به رمانت که من خوندم و حوادث داخلش می‌تونی توضیحات قوی‌تری رو توش به کار ببری

نگارش رمان باید بگم حرف نداره، معلومه خیلی باحوصله روی نوشتن فکر کردی و وقت گذاشتی، مخصوصاً دیالوگ‌های قویت که من از خوندنشون سیر نمی‌شم😊


شخصیت‌ها به خوبی پردازش شدن و شبیه هم نیستن. علی یه مرد مومن و مذهبی که به خوبی توصیفش کردی و کارهایی که کردع تا به الان به تیپ شخصیتیش میاد.
شخصیت رضا جذاب و جالبع😊 سارینا هم سر نترسی داره و به نظرم هنوز بزرگ نشده که بی‌فکر عمل می‌کنه😂


فریدون خان هم خیلی خووبه واقعاً ولی نشون نمیده، ایشاالله به ایران برسه😂

دیگه حرف زیادع دردانه جون که در مورد این اثرت بزنم، بهتره همه رو یهو نگم😇

کلیک کنید تا گسترش یابد...

Raha Bagheri گفت:

سلام دردانه جان
تعلیقات به‌خصوص این اواخر خیلی خیلی جذاب شدن
دیالوگ‌ها که همیشه خوب بود بهترم شدن
مونولوگ‌های سارینا عالی
القای احساسات بسیار خوب مخصوصا حس دلتنگی سارینا برای علی
ایرادات نگارشی به چشم نمیاد
کلیت رمان مورد پسنده😍
موفق باشی خوش قلم🌹❤️

کلیک کنید تا گسترش یابد...

Fati-Ai گفت:

سلام دردانه جونم🤩
من نظر کلی خودم رو میگم و نقد تخصصی هم بلد نیستم.
توصیفات رمانت رو دوست دارم. تصور کردن با نحوه نگارش تو خیلی راحته و آدم در عمق داستان فرو میره و خودش رو اونجا حس میکنه.
تفاوت اخلاقی،فرهنگی و اعتقادی شخصیت‌ها به وضوح مشخصه و میتونی اون‌ها رو از هم تفکیک کنی و باهاشون ارتباط برقرار کنی.
هیجان هم در پارتهای آخر رمانت بالا رفت و برای من جذابترش کرد.
فقط به نظرم داستان یه جاهایی زیادی طولانی شد و کش اومد و این شاید کمی برای خواننده خسته کننده بشه
اما چون ذهن تو رو می‌شناسم پس دلم می‌خواد به عنوان نویسنده هر طور که دلت می‌خواد بنویسی و از نوشتنت لذت ببری و ما هم مشتاق به خوندن داستانت ادامه میدیم چون میدونم به قشنگی می‌تونی رمانت رو به پایان برسونی🙌🏻🤩
موفق باشی عزیزم❤️

کلیک کنید تا گسترش یابد...