- Feb
- 3,262
- 6,982
- مدالها
- 2

عنوان: ماهیها میگریستند
اثر: معصومه فخیری
ژانر: تراژدی
عضو گپ S.O.W(9)
ویراستار: @Mahi.otred
کپیست: @AsAl°
خلاصه:
زجر میکشید و میگریست؛ ولی کسی به او توجه نمیکرد. کسی برایش مهم نبود که او حالش بد یا خوب است.
شنیده بود که میگویند مردم تنها ظاهر را میبینند. خب باشد، دیدند! چرا کاری نکردند؟
چرا وقتی اشکهایش را دیدند تنها سکوت کردند و چیزی نگفتند؟ اصلاً اشکهایش را دیدند؟
یا شده بود مانند ماهی که میگریست ولی آب دریا اشکهایش را با خود میشست؟ مانند اویی که لبخندش اشکهایِ به رنگ خونش را میشست.
آخرین ویرایش توسط مدیر: