- Jul
- 2,620
- 5,046
- مدالها
- 2
از آن لاموت نویسندۀ چیرهدست، مدرس دورههای نویسندگی و منتقد ادبی کتابی با عنوان پرنده به پرنده به چاپ رسیده است.
اگر بخواهیم ماهیت این کتاب را در یک جمله تعریف کنیم میتوانیم بگوییم این کتاب درسهایی دربارۀ نویسندگی است و مخاطب آن تمام نویسندگان و علاقهمندان به دنیای نویسندگی هستند.
آن لاموت در این کتاب ۱۴۰ صفحهای کوچک، بزرگترین درسهای نویسندگی را ارائه میدهد.
چیدمان مطالب کتاب بهگونهای است که با خواندن آن احساس خواهید کرد در یکی از کلاسهای نویسندگی او نشستهاید و به چکیدۀ بهترین و مفیدترین مطالب دنیای نویسندگی گوش میکنید.
اگر بخواهیم ساختار کلی کتاب را به سه قسمت اصلی تقسیم کنیم میتوانیم بگوییم بخش اول کتاب نگاه ما را بر دنیای نویسندگی، بایدها و نبایدها و قوانینی متمرکز میکند که رعایت کردن آنها باعث میشود طی کردن مسیر نویسندگی کوتاهتر و البته اثربخشتر باشد.
در بخش دوم کتاب با مدل ذهنی یک نویسنده آشنا میشویم.
در این بخش از کتاب سعی شده است تا شیوۀ درست فکر کردن به موضوعات مختلف و مرتبط با نوشتن تشریح شود.
خواندن این بخش میتواند به خواننده عینکی بدهد تا با کمک آن دنیای نویسندگی را از زاویه دید آن لاموت ببیند.
بخش سوم از کتاب بر دیگران متمرکز است.
اینکه نویسنده چگونه میتواند از دیگران کمک بگیرد و رشد بیشتری را در فعالیتهایش تجربه کند.
همچنین در ارتباط با اینکه کتابها چگونه میتوانند وارد دنیای ذهنی خواننده شوند و از این طریق به ارتقا کیفیت کاری خود کمک کنند، مطالب مفیدی را میآموزیم.
برای توضیح اصول حاکم بر نوشتن، آن لاموت تلاش کرده است تا از جزئیاتی ارزنده در دنیای نویسندگی خود پرده بردارد و آنچه را خود به تجربه آموخته در قالب طرح داستانی به خواننده عرضه کند.
شاید برایتان جالب باشد دربارۀ انتخاب عنوان زیبای کتاب بدانید.
عنوان این کتاب به داستانی برمیگردد که آن لاموت آن را در کتاب به این شکل شرح میدهد:
سی سال پیش که برادر بزرگم دهساله بود، سعی داشت گزارشی دربارۀ پرندهها بنویسد. سه ماه برای تمام کردن کتاب مهلت داشت اما کار برای روز آخر ماند.
برادرم نگران، خود را در انبوه کاغذها، مداد و کتابها غرق کرده بود. پدرم در کنار او نشست، دستانش را بر روی شانههای او گذاشت و گفت: «پرنده به پرنده عزیزم، پرنده به پرنده جلو برو.»
نویسنده از این داستان برای راهنمایی نویسندههای تازهوارد استفاده میکند که اغلب سرگردان و پریشان هستند و نمیدانند چطور و از کجا شروع کنند.
دلیل این تأکید را هم اینگونه توضیح میدهد که چون نوشتن از درونیترین و عمیقترین نیازهای ما سرچشمه میگیرد طبیعتاً به همراه خود ناآرامی خواهد داشت.
نویسنده کتاب را به پنج بخش اصلی تقسیم کرده است که در اینجا شرح مختصری از هر بخش را میخوانیم.
اگر بخواهیم ماهیت این کتاب را در یک جمله تعریف کنیم میتوانیم بگوییم این کتاب درسهایی دربارۀ نویسندگی است و مخاطب آن تمام نویسندگان و علاقهمندان به دنیای نویسندگی هستند.
آن لاموت در این کتاب ۱۴۰ صفحهای کوچک، بزرگترین درسهای نویسندگی را ارائه میدهد.
چیدمان مطالب کتاب بهگونهای است که با خواندن آن احساس خواهید کرد در یکی از کلاسهای نویسندگی او نشستهاید و به چکیدۀ بهترین و مفیدترین مطالب دنیای نویسندگی گوش میکنید.
اگر بخواهیم ساختار کلی کتاب را به سه قسمت اصلی تقسیم کنیم میتوانیم بگوییم بخش اول کتاب نگاه ما را بر دنیای نویسندگی، بایدها و نبایدها و قوانینی متمرکز میکند که رعایت کردن آنها باعث میشود طی کردن مسیر نویسندگی کوتاهتر و البته اثربخشتر باشد.
در بخش دوم کتاب با مدل ذهنی یک نویسنده آشنا میشویم.
در این بخش از کتاب سعی شده است تا شیوۀ درست فکر کردن به موضوعات مختلف و مرتبط با نوشتن تشریح شود.
خواندن این بخش میتواند به خواننده عینکی بدهد تا با کمک آن دنیای نویسندگی را از زاویه دید آن لاموت ببیند.
بخش سوم از کتاب بر دیگران متمرکز است.
اینکه نویسنده چگونه میتواند از دیگران کمک بگیرد و رشد بیشتری را در فعالیتهایش تجربه کند.
همچنین در ارتباط با اینکه کتابها چگونه میتوانند وارد دنیای ذهنی خواننده شوند و از این طریق به ارتقا کیفیت کاری خود کمک کنند، مطالب مفیدی را میآموزیم.
برای توضیح اصول حاکم بر نوشتن، آن لاموت تلاش کرده است تا از جزئیاتی ارزنده در دنیای نویسندگی خود پرده بردارد و آنچه را خود به تجربه آموخته در قالب طرح داستانی به خواننده عرضه کند.
شاید برایتان جالب باشد دربارۀ انتخاب عنوان زیبای کتاب بدانید.
عنوان این کتاب به داستانی برمیگردد که آن لاموت آن را در کتاب به این شکل شرح میدهد:
سی سال پیش که برادر بزرگم دهساله بود، سعی داشت گزارشی دربارۀ پرندهها بنویسد. سه ماه برای تمام کردن کتاب مهلت داشت اما کار برای روز آخر ماند.
برادرم نگران، خود را در انبوه کاغذها، مداد و کتابها غرق کرده بود. پدرم در کنار او نشست، دستانش را بر روی شانههای او گذاشت و گفت: «پرنده به پرنده عزیزم، پرنده به پرنده جلو برو.»
نویسنده از این داستان برای راهنمایی نویسندههای تازهوارد استفاده میکند که اغلب سرگردان و پریشان هستند و نمیدانند چطور و از کجا شروع کنند.
دلیل این تأکید را هم اینگونه توضیح میدهد که چون نوشتن از درونیترین و عمیقترین نیازهای ما سرچشمه میگیرد طبیعتاً به همراه خود ناآرامی خواهد داشت.
نویسنده کتاب را به پنج بخش اصلی تقسیم کرده است که در اینجا شرح مختصری از هر بخش را میخوانیم.