- Sep
- 248
- 3,184
- مدالها
- 2
عنوان: آب قند
نویسنده: ساحل رهائی
ژانر: عاشقانه
ناظر: @Kamtar az hich
مقدمه:
زمانی رسید که تو را بین خلایق دیدم و فهمیدم چه عجیب به چشمانم جور دیگر جلوه میکنی. زمانی که دیدار در دیدهی پنهانِ تو داشتم؛ زمانی که طاق ابروهایت همانند قبلهگاهی خودنمایی میکرد؛ زمانی که خندهی توبهشکنِ تو دلم را لرزاند، و زمانی که خنده بر لب تو را دیدم؛ آه! بیاورید آب قند مرا که چشمانم سیاهی میرود... .
نویسنده: ساحل رهائی
ژانر: عاشقانه
ناظر: @Kamtar az hich
مقدمه:
زمانی رسید که تو را بین خلایق دیدم و فهمیدم چه عجیب به چشمانم جور دیگر جلوه میکنی. زمانی که دیدار در دیدهی پنهانِ تو داشتم؛ زمانی که طاق ابروهایت همانند قبلهگاهی خودنمایی میکرد؛ زمانی که خندهی توبهشکنِ تو دلم را لرزاند، و زمانی که خنده بر لب تو را دیدم؛ آه! بیاورید آب قند مرا که چشمانم سیاهی میرود... .
آخرین ویرایش: