مشاعره مشاعره با حرف " م "
- نویسنده موضوع mobina01
- تاریخ شروع
اطلاعات موضوع
- Jul
- 625
- 7,001
- مدال‌ها
- 2
من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی
دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
شمع را باید از این خانه به دربردن و کشتن
تا به همسایه نگوید که تو در خانه مایی
عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی
دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
شمع را باید از این خانه به دربردن و کشتن
تا به همسایه نگوید که تو در خانه مایی
- Jul
- 661
- 11,006
- مدال‌ها
- 2
میشود پیشانی‌ات بوسید و از لب‌ها گذشت؟
مومن از قم بگذرد تا جمکران هم میرود
مومن از قم بگذرد تا جمکران هم میرود
- Jul
- 625
- 7,001
- مدال‌ها
- 2
مجنون اگر شکست، لیلی بهانه بود
دنیا از اولش، دیوانه خانه بود
این ها بهانه اند، تا با تو سر کنم
تا با تو از جهان، صرف نظر کنم
با من قدم بزن ، چله نشین عشق
فرمانروای قلب، در سرزمین عشق
این مرد را که باز، در تلخیِ غم است
مهمان به قند کن ، چای ات اگر دم است
در برف چایِ داغ، دنیای ما دو تاست
فنجانِ چایِ بعد، اغازِ ماجراست.
دنیا از اولش، دیوانه خانه بود
این ها بهانه اند، تا با تو سر کنم
تا با تو از جهان، صرف نظر کنم
با من قدم بزن ، چله نشین عشق
فرمانروای قلب، در سرزمین عشق
این مرد را که باز، در تلخیِ غم است
مهمان به قند کن ، چای ات اگر دم است
در برف چایِ داغ، دنیای ما دو تاست
فنجانِ چایِ بعد، اغازِ ماجراست.
