جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

متفرقه حرف دلت را بگو:)

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته متفرقه توسط .AikA. با نام حرف دلت را بگو:) ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 14,429 بازدید, 809 پاسخ و 5 بار واکنش داشته است
نام دسته متفرقه
نام موضوع حرف دلت را بگو:)
نویسنده موضوع .AikA.
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط .AikA.

سایه مولوی

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
661
11,110
مدال‌ها
2
اگر میخواهی آسمان را به زمین بدوز
اگر میخواهی تمام عالم را بهم بریز
اگر میخواهی هزاران هزار بار قلب مرا بشکن اما...
نرو
تو که بروی تمام تار و پودم از هم گسسته میشود
تو که بروی دنیایم تباه میشود
تو که بروی قلبم از تپیدن می‌ایستد!
یکبار به حرف این دیوانه گوش کن و...
نرو!
 

(:NAZANIN:)

سطح
0
 
ناظر تایید
ناظر آزمایشی
ناظر تایید
کاربر ویژه انجمن
Jul
97
1,197
مدال‌ها
2
اون‌قدر خسته و از همه‌چیز بریده هستم که دلم فقط یه چیز میگه... میگه به قول سعدی:
از چه می‌ترسی دگر؟ بعد از سیاهی رنگ نیست

درکش سخته اما انجامش آسونه... .
 

YAMUR

سطح
1
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
کاربر رمان‌بوک
Nov
1,025
8,539
مدال‌ها
3
لب ها‌ی تلخ مرگ را آهسته می‌بوسم
زندگی شیون می‌کند که بازگردم به او
اما نمی‌داند که من چند وقتی است، تلخی زهرآلود مرگ را به حلاوت او مفت بخشیده‌ام!
«مآوی»
 
آخرین ویرایش:

SHAHYAS

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
152
789
مدال‌ها
2
چند سال زندگی نکردم و با مریضیم دست و پا زدم الان میخوام زندگی کنم و دیگه از چیزی نمی‌ترسم
میخوام هرجوری که هستم خودم رو دوست داشته باشم
چون من باارزشم حداقل برای خودم هستم... .
 

Atilla

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار علوم اجتماعی و اخبار
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jan
1,058
3,529
مدال‌ها
2
همیشه فکر میکردم عشق یک چیزیه که حس خوب و آرامش بخشی میده..فکر میکردم که اگر کسی بهم بگه که دوستم داره..عشق واقعیمه..اما سرنوشت یک درس بهم داد..اونم این بود ؛ به هرکسی که میرسم اعتماد نکنم..حرفمو به هرکسی نگم..هرکس بهم گفت دوستم داره ، منم بهش نگم همچنین..عشق حسیه که از دور تماشاش کنیم، خیلی بهتر از اینه که توی دست مشت کردمون فشارش بدیم. و فریاد بزنیم :
(بالاخره به دستش آوردم!)..کاش هرچه زودتر روزی برسه که عشق خالصانه و بدون خ*یانت باشه..بدون هیچ چرک و سیاهی..پاک و شفاف ، به امید اون روز.. (:
 
بالا پایین