ZaHARa
سطح
0
ارشد بخش عمومی
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
همیار سرپرست ادبیات
همیار سرپرست کتاب
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ویراستار آزمایشی
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
- Nov
- 2,503
- 9,798
- مدالها
- 2
اون بالا بالای قهوه خونه ها
ماه به خون نشسته خوب نگاش کنین
زخم یک گلوله روی سینشه
حال اون خیلی بده دعاش کنین
یه گلوله از میون قصه ها
اومده خورده درست تو قلب اون
یه گلوله که قرار بود بخوره
به تن پرنده ای تو آسمون
اون بالا بالای قهوه خونه ها
ماه به خون نشسته خوب نگاش کنین
زخم یک گلوله روی سینشه
حال اون خیلی بده دعاش کنین
وای اگه شکارچیا قصه بگن
همه جا رو بوی باروت میگیره
دنیا پیش چشم آهو تار میشه
توی دره ها می افته میمیره
دنیایی که ما م یخواستیم این نبود
خواب آیینه و گل دیده بودیم
روی رودخونه ی طغیان و خطر
خواب طولانی پل دیده بودیم
بعضی شب ها وقتی آدما خوابن
بجز عاشقا بجز دیوونه ها
ماهُ توی کفن خون می پیچن
اون بالا بالای قهوه خونه ها
ماه به خون نشسته خوب نگاش کنین
زخم یک گلوله روی سینشه
حال اون خیلی بده دعاش کنین
یه گلوله از میون قصه ها
اومده خورده درست تو قلب اون
یه گلوله که قرار بود بخوره
به تن پرنده ای تو آسمون
اون بالا بالای قهوه خونه ها
ماه به خون نشسته خوب نگاش کنین
زخم یک گلوله روی سینشه
حال اون خیلی بده دعاش کنین
وای اگه شکارچیا قصه بگن
همه جا رو بوی باروت میگیره
دنیا پیش چشم آهو تار میشه
توی دره ها می افته میمیره
دنیایی که ما م یخواستیم این نبود
خواب آیینه و گل دیده بودیم
روی رودخونه ی طغیان و خطر
خواب طولانی پل دیده بودیم
بعضی شب ها وقتی آدما خوابن
بجز عاشقا بجز دیوونه ها
ماهُ توی کفن خون می پیچن
اون بالا بالای قهوه خونه ها